سریال هایی که دیدم

این مجموعه داستان ماریان و کانل را روایت می کند. آن ها هر دو در شهری کوچک در ایرلند زندگی می کنند اما دارای پیش زمینه های متفاوتی هستند. این مجموعه ورود و خروج آن ها به زندگی عشقی یکدیگر را به تصویر می کشد.

در دهه ۲۰ که گروه های گنگستری در شهر بیرمنگهام واقع در انگلستان بسیار زیاد شده است، یک گروه گنگستر سعی میکند خود را در این دهه به قدرت برساند...

سریال وایکینگ‌ها ما را به دنیای بی‌رحم و اسرارآمیز رگنار لوثبروگ می‌‌برد. او جنگجوی وایکینگ و کشاورزی است که مشتاق کشف و حمله به سواحل دوردست آن سوی اقیانوس است. این مجموعه عمدتا به نمایش ماجراجویی‌های رئیس افسانه‌ای وایکینگ‌ها یعنی رگنار لوثبروگ و افرادش و بعدها پسران آنها می‌پردازد.

داستان سریال درباره یک معلم شیمی میانسال است که متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و ۲ سال بیشتر وقت برای زندگی ندارد. او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای همسر و پسری معلول می باشد، به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند. پس با توجه به آشناییش به علم شیمی، همراه با یکی از شاگردان سابقش شروع به ساخت و فروش مواد مخدر می کند...

داستان سریال در مورد دانش آموزان دبیرستانی در اسلو می باشد، که در آن مشکلات روزمره آنها نمایش داده می شود. در هر فصل این مشکلات از نقطه نظر یک فرد متفاوت بیان می شود...

در دوران هرج و مرج، یک قاضی، صحنه ی دادگاه را به صحنه نمایش واقعی تبدیل می کند و افراد شرور را بی رحمانه به مجازات میرساند.

داستان سريال «وينچنزو» درباره وينچنزو کاسانو، يک مشاور مافيايي ايتاليايي است که پس از مرگ رئيسش به کره بازمي گردد. او براي چند ماه برمي گردد و قصد دارد مقداري طلاي پنهان را به دست آورد و سپس برود. نقشه او زماني که درگير مبارزه با بابِل، يک گروه بسيار فاسد از شرکت ها مي شود، منحرف مي شود.

قتلی اتفاق می افتد و اپلیکیشن "Somebody" درگیر پرونده قتل می شود.