جنگی

داستان پاسخ سه نسل به بمباران اتمی ناکازاکی می باشد.

بر اساس آخرین اعتراف آدولف آیشمن، که قبل از اعدام او در اسرائیل، در حالی که او به کاپیتان آونر لس، یک افسر پلیس جوان اسرائیلی، از گذشته خود به عنوان معمار طرح هیتلر برای راه حل نهایی گزارش می دهد. کلاه لبه دار...

داستان یک تیم از ماموران مخفی که در تلاشند تا یک افسر آلمانی را که نقش کلیدی در طراحی فاجعه ه‎ایی که در جنگ جهانی دوم رخ داد، از بین ببرند.

پسری روستایی از اوکراین عاشق دختر لهستانی به نام زوسیا می شود. اما زوسیا مجبور می شود با یک مرد بیوه ثروتمند ازدواج کند. کمی بعد جنگ جهانی دوم آغاز می شود و تنش های قومی بوجود می آیند. در میان هرج و مرج جنگ ها زوسیا تلاش می کند تا زنده بماند.

داستان فیلم ماجراهای یک پرستار فداکار و یک افسر ترک در جنگ جهانی اول را روایت می‌کند و…

داستان این فیلم درباره‎ی زندگی موریس برگ ، یک بازیکن بزرگ ورزش بیسبال می‎باشد که در خلال جنگ جهانی دوم مامور می‎شود تا به یک سازمان امنیتی بپیوندد. اما در این بین با مشکلات فراوانی مواجه می‎گردد که…

یک دختر جوان یهودی تلاش برای فرار از یک اردوگاه کار اجباری را رهبری می کند.

در دهه ی پنجاه میلادی، مردم الجزیره برای به دست آوردن استقلال از دولت فرانسه، مبارزه می کنند و تنش و خشونت به سرعت افزایش می یابد.

داستان گروهی از لندنی‌ها در جریان بمباران آلمان در پایتخت بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم است.

در فیلم گوبلس و پیشوا یوزف گوبلس به عنوان وزیر تبلیغات در کنار هیتلر در زمان اوج قدرت وی، خدمت می‌کرد. اما هنگامی که امید آلمان برای پیروزی در جنگ به‌طور فزاینده‌ای نابود شد، یوزف گوبلس برنامه‌ریزی کرد تا خودکشی هیتلر و همچنین خودش را صحنه‌سازی کند و...

یک قاتل سرکش رهبران ارتش را بیرون می کشد و براندون خبر می دهد که پدرش یکی است. او تلاش می کند تا قاتل را ردیابی کند ، می فهمد پدرش مرده است و متوجه می شود که افسران برتر وی از او به عنوان طعمه برای ردیابی قاتل استفاده می کنند.

«سرهنگ تری ل. چیلدرز» (جکسن) را در دادگاه نظامی به دلیل آن که هنگام حمله به سفارت امریکا در یمن، به افرادش اجازه ی شلیک به طرف غیر نظامی ها را داده، محاکمه می کنند و «هیزهاجز» (جونز) تنها وکیلی است که سرهنگ می تواند به او اعتماد کند...

در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (رالف فاینز) دچار حادثه می‌شود و در شمال آفریقا سقوط می‌کند. او که به سبب زخم‌های هولناک و شوک روانی نام خود و گذشته اش را به یاد نمی آورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده می‌شود. در آنجا پرستاری به نام «هانا» (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت می‌کند...

در سال 1941 یک کارگر راه‌آهن (جکی چان) در کشور چین به منظور تهیه غذا برای نیازمندان، یک تیم از مبارزان آزادی را بر علیه نیروهای ژاپنی رهبری میکند…

سه دوست در 1944 در یک کافه به گفت و گو مشغولند که یک غریبه به آن ها می پیوندد. یکی از سه دوست سوالی می پرسد که زندگی همگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد.

مدیر یک سازمان برای کمک های بین المللی به آفریقا (چارلیز ترون) همراه با یک دکتر در بخش کمک های امدادی (خاویر باردام) در میان یک انقلاب اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند که

جولیان از زمانی که از مدرسه سابق خود به دلیل رفتارش با آگی پولمن اخراج شد، برای یک زندگی بهتر تلاش می‌کند. در این میان مادربزرگ جولیان برای تغییر دادن زندگی او، تصمیم می‌گیرد...

سرگذشت خانواده ای طی چندین دهه از گسترش غرب در قرن نوزدهم که شامل کشف طلا،جنگ داخلی و ساخت راه آهن می شود...