انیمه

کویومی آراراگی دانش آموز سال سوم دبیرستان دوباره انسان شد. او که از خون آشامی خود درمان شده است، به دنبال کمک به سایر ماوراء طبیعی ها برای حل مشکلاتشان است. کویومی درگیر زندگی آنها می شود و اسرار افرادی را که زمانی می شناخته است فاش می کند.

یک دانش آموز نخبه و گوشه گیر در واقع به شدت گوشه گیر و نگران ارتباط با دیگران است. یک پسر مدرسه ای معمولی با او دوست می شود و به او کمک می کند تا حرفش را باز کند و با مردم صحبت کند.

داستان منشا شکل گیری دو قهرمان لیگ نمادین را به تصویر می کشد که نیرویی آنها را از هم می پاشد.

داستان سریال درباره پدربزرگ ماجراجویی به نام ریک است که بعد از مدت ها به کانون خانواده برگشته است. او که شخصیت نامتعادلی دارد، وقت خود را صرف اختراعات عجیب و غریبی می کند و به تازگی هم توانسته وارد دنیاهای موازی مختلف با موجوداتی عجیب الخلقه شود و برای پیشبرد اهدافش در این مکان ها و آزمایش نتیجه اختراعات مختلفش از "مورتی" که علاقه چندانی به ورود به این ماجراجویی ها ندارد، کمک می گیرد که موجب دردسرهای فراوانی برای مورتی می شود...

جوانی طلسم نفرین شده (انگشت شیطان) را قورت می دهد، و خود نفرین می‌شود. او برای پیدا کردن اعضای باقیمانده بدن شیطان و نجات جان خود به مدرسه جادوگری می‌رود.

"گل دی.راجر" دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت و شهرت فراوانی بود. وقتی او دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که "وان پیس" نام داشت جائی در "گرند لاین" مخفی شده است. 22 سال بعد از مرگ "راجر" پسری به نام "مونکی دی.لوفی" تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج "راجر" برود تا پادشاه دزدان دریایی شود.

داستان انیمه به صدها سال قبل باز می‌گردد. جایی که انسان‌ها بدست تایتان‌ها کشته می‌شدند اما عده اندکی از آن‌ها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند (حتی بلندتر از بزرگترین تایتان‌ها) پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال می‌گذرد تا اینکه...

مرد جوانی که پس از خیانت، به حال مرگ رها شده ، پس از آنکه با سگ اهریمنی خود ادغام می شود، مجدد به شکل یک انسان - شیطان متولد می شود . او به زودی در سازمانی که به شکار شیاطین اختصاص یافته , مشغول به کار می شود.

یک جاسوس در یک ماموریت مخفی ازدواج می کند و یک کودک را به عنوان بخشی از پوشش خود به فرزندی قبول می کند. همسر و دختر او رازهایی برای خود دارند و هر سه باید برای حفظ موقعیت خودشان در کنار یکدیگر تلاش کنند.

«توهم بهشتی» داستان دنیایی را روایت میکند که درآن 15 سال از فاجعه بی سابقه ای می گذرد که تمدن مدرن را به کلی نابود کرده است. گروهی از کودکان در مکانی جدا از دنیای بیرون زندگی می کنند. یک روز، یکی از آنها، دختری به نام Tokio، پیامی دریافت می کند که می گوید "می خواهی دنیای بیرون را ببینی؟" Mimihime، دختر دیگری که در همان مرکز زندگی می‌کند، پیش‌بینی می‌کند و به توکیو می‌گوید که دو نفر از بیرون برای نجات او می‌آیند که یکی از آنها چهره‌ای همانند Tokio دارد، در حالی که مدیر مدرسه به او می‌گوید که دنیای بیرونی شبیه جهنم است در همین حین، پسری به نام Maru که دقیقاً شبیه Tokio است، به همراه دختری به نام Kiruko در این ژاپن ویران شده در جستجوی بهشت هستند.

Demon Slayer داستان تانجیرو کامادو، مرد جوانی را دنبال می کند که با خانواده اش در کوه های برفی زندگی می کند. یک روز، او به خانه برمی‌گردد و متوجه می‌شود که تمام خانواده‌اش در یک حمله شیطانی سلاخی شده‌اند، به استثنای خواهر کوچک‌ترش نزوکو که خودش شروع به تبدیل شدن به یک شیطان کرده است.