کمدی

روایت داستانی از شب سال نوی 1999 در هتلی مجلل در آلپ سوئیس که زندگی مهمانان مختلف و کسانی که برای آنها کار می کنند با یکدیگر درهم تنیده می شود.

این فیلم ، داستان زندگی فیلیپ پوتزو دی بورگو اشراف زاده ای است که از سال ۱۹۹۳ و بعد از سقوط با چتر ، از گردن به پایین فلج شده است و …

استوارت و اسنوبل برای نجات یکی از دوستان خود در سراسر شهر حرکت کردند.

الوین، سیمون و تئودور، سنجاب‌هایی که اکنون تحت مراقبت برادرزاده دیو سویل هستند، از ستاره شدن موسیقی پاپ فاصله می‌گیرند و به مدرسه بازمی‌گردند. تقریباً بلافاصله، آهنگسازان کوچک وظیفه عظیم نجات برنامه موسیقی مدرسه خود را با برنده شدن در مسابقه نبرد گروه‌ها بر عهده می‌گیرند. اگرچه پسرها فکر می‌کنند برنده شدن در آن آسان خواهد بود، اما جرقه‌های عاشقانه و موزیکال هنگام ملاقات با بریتانی، النور و ژانت - که به نام چیپت‌ها نیز شناخته می‌شوند، به گوش می‌رسد.

جینجر پس از فرار از مزرعه تویدی، پناهگاه جزیره ای آرام برای کل گله پیدا کرده است. اما در سرزمین اصلی، تمام جوجه‌ها با تهدید جدیدی روبرو می‌شوند و جینجر و تیمش تصمیم می‌گیرند وارد آن شوند.

در هنگام مهاجرت به ایالات متحده، یک موش جوان روسی از خانواده خود جدا می شود و باید آنها را در حالی که تلاش می کند در یک کشور جدید زنده بماند، به محل زندگی خود منتقل کند.

مردی برای یافتن عشق خود در دبی سفری را آغاز می کند، اما متوجه می شود که او خواستگاران و تحسین کنندگان مختلفی دارد.

با توجه به اصرار او برای داشتن یک خرگوش نامرئی شش فوتی برای بهترین دوست، یک مرد میانسال عجیب و غریب توسط خانواده‌اش دیوانه تصور می‌شود - اما ممکن است عاقل‌تر از آن چیزی باشد که کسی بداند.

یک تمدن بیگانه توسط فضانورد چاک بیکر، که معتقد است این سیاره خالی از سکنه بوده، مورد تهاجم قرار می گیرد. بیکر که توسط ارتش تحت تعقیب است، باید قبل از اینکه کشتی بدون او وارد مدار شود، به کشتی خود بازگردد.

پس از کشته شدن دو آمریکایی هنگام فرار از دست یک P.O.W آلمانی. اردوگاه در جنگ جهانی دوم، بازاری سیاه پادگان، جی. سفتون، مظنون به یک خبرچین است.

دیو شپل جدیدترین ویژه نتفلیکس خود را با نام "رویاپرداز" با یک شوخی ساخته استادانه آغاز می کند که میل او به داستان سرایی زندگی نامه ای را با نمایش آرام علامت تجاری خود ترکیب می کند. او در این ویژه برنامه بیشتر حول موضوعات دگرباشان و افراد تراجنسیتی می پردازد...

یک نگهبان در یک شرکت خودروهای زرهی در جنوب ایالات متحده یکی از بزرگترین سرقت های بانکی در تاریخ آمریکا را سازماندهی می کند. بر اساس سرقت لومیس فارگو در اکتبر 1997.

وقتی به مردی پیشنهاد یک میلیون دلار می شود تا در یک بازی شرکت کند که در آن شکارچیان سعی می کنند او را بکشند، او فکر می کند که راه گریز عالی را پیدا کرده است،قانون اصلی بازی این است که شکارچیان فقط زمانی می توانند به او حمله کنند که او تنها باشد. اما مشکل اصلی این است که هیچ یک از دوستان یا خانواده اش باور ندارند که بازی که در آن قرار دارد، واقعی است.

هنگامی که یک باند جدید به شهر نقل مکان می کند، تیم پلیس اسکروبال باید آنها را متوقف کند.

یک کارآگاه خصوصی متخصص در کودکان گم شده، وظیفه یافتن کودک خاصی را بر عهده دارد که نیروهای تاریک می خواهند او را از بین ببرند.

یک خلبان جوان ناخواسته خود را در یک عملیات مخفی و فاسد حمل و نقل هوایی سیا در لائوس در جریان درگیری ویتنام استخدام می کند.

«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.

در آخرین فیلم صامت چاپلین، او در مقابل جامعه ی مدرن، عصر ماشین ها و پیشرفت بر می خیزد. در ابتدا او را می بینیم که دیوانه وار تلاش می کند تا با خط تولید سفت کردن پیچ و مهره ها همراه شود. او برای آزمایش با یک دستگاه تغذیه ی اتوماتیک انتخاب شده است اما اتفاقات ناگواری که پیش می آید باعث می شود تا رئیسش تصور کند که او دیوانه شده است و چارلی به یک بیمارستان روانی منتقل می شود...