جنگی

«جك ریپر» ژنرال روان پریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در امریکاست که در اقدامی خودسرانه تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رئیس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.

کارکنان یک بیمارستان صحرایی جنگ کره برای حفظ سلامت عقل خود در برابر وحشت جنگ از جک های بلند استفاده می کنند.

فیلم درباره زندگی «مالنا» (مونیکا بلوچی) است. وی دختر زیبارویی است که به تازگی به همراهی پدرش، به یک شهر کوچک نقل مکان کرده. زیبایی مالنا به گونه ای است که مردم شهر در مورد وی شایعه پردازی می کنند. شایعه هایی که بالاخره باعث می شود که پدرش از او روی گردان شود تا اینکه ...

در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم، یک افسر نازی که برای محافظت از خط مقدم جنگ در هلند مأمور شده بود، تصمیم می‌گیرد برای محافظت از خانواده‌ای یهودی که در همان منطقه مخفی‌شده‌اند، جان خود را به خطر بیندازد.

برلین، سال 1940، خانواده ای از طبقه کارگر نشین جامعه که متشکل از یک زن و شوهر می باشد مدت کمی قبل فرزند پسرشان را در میدان جنگ از دست می دهند و به همین خاطر تصمیم می گیرند تا در مقابل نازی ها ایستادگی کنند و این تهدید بزرگی برای آنها به شمار می رود ...

سربازان آمریکایی در پشت خطوط دشمن در طول جنگ جهانی دوم به کشف وحشتناکی دست یافتند: هیتلر یک بمب در حال توسعه دارد و آنها به دنبال دانشمند مسئول برنامه هستند.

با الهام از وقایع واقعی، «بنیاد یک جمهوری» داستانی مهیج از مردی را به تصویر می‌کشد که علیه ظلم یک حاکم جنگید و مردمش را در نبرد با فداکاری نهایی برای کشورش رهبری کرد.

«تامی» (جیک جیلنهال) به جرم سرقت مسلحانه در زندان است. بعد از آزادی متوجه میشود که برادرش در جنگ افغانستان کشته شده. او سعی میکند از همسر و بچه های برادرش مراقبت کند تا اینکه …

در این فیلم نبرد گروه کوچکی از سربازان آمریکایی با صدها مبارز طالبان در افغانستان به تصویر کشیده میشود.

فیلم سرگذشت پسرجوانی به نام «آلبرت» را در زمان وقوع جنگ جهانی اول روایت می کند که اسب مورد علاقه اش را به ارتش کشورش، انگلستان فروخته و خودش هم برای رویارویی با دشمن به ارتش پیوسته است. با شدت گرفتن جنگ در اروپا آلبرت برای جنگ اعزام می شود...

در پایان دورۀ کشورهای جنگجو در چین، اردوگاه اصلی نظامیان کشور «وِی» هدف حملۀ سپاه کشور «لیان» قرار گرفت. پس از نبردی شدید، آسیب زیادی به هر دو طرف وارد شد. در این جنگ فقط یک سرباز کشور لیان (جکی چان) و یک سردار کشور «وِی» (لی هون)، زنده می مانند.

در آخرین هفته های جنگ جهانی دوم، یک سرباز جوان آلمانی که برای بقا تلاش می کند، لباسی را برای گرم کردن پیدا میکند اما بعد پوشیدن درمیابد که این لباس یک کاپیتان نازی، رهبر سربازان است. پپس تصمیم میگیرد تا از این لباس به نحوه دیگری استفاده کند...

در پایان تلخ جنگ جهانی دوم، یک فراری آلمانی و یک زن جوان به نبردی خونین با گروهی از نازی‌ها که به دنبال طلای پنهان هستند، می پردازند.

در روسیه تزاری، یک سرباز روان رنجور و پسرعموی دورش نقشه ای برای ترور ناپلئون تنظیم می کنند.

یک مدیر موسیقی که از خوش شانسی می‌گذرد، یک دختر نوجوان با صدایی خارق‌العاده را در حالی که در یک تور موسیقی در افغانستان است، کشف می‌کند و او را به کابل می‌برد تا در برنامه تلویزیونی مشهور، ستاره افغان، شرکت کند.

پس از اینکه فوگی و جیاژن ثروت شخصی خود را از دست می دهند، خانواده ای تشکیل می دهند و از تغییرات فرهنگی دشوار طی دهه های 1940 تا 1970 در چین جان سالم به در می برند.

یک جوان آلمانی مشتاقانه وارد جنگ جهانی اول می شود، اما شور و شوق او کاهش می یابد، زیرا او دید مستقیمی از وحشت دارد.

داستان فیلم در زمان جنگ جهانى دوم روایت میشود.گروهى از اسراى جنگى متفقین در اردوگاه آلمان تصمیم به فرار میگیرند...