انیمیشن

خانواده‌ای از اردک‌ها تصمیم می‌گیرند برای سفری ماجراجویانه به جامائیکا، محل زندگی امنشان که یک یک برکه نیوانگلند است را ترک کنند. با این حال، نقشه‌های خوب آنها زمانی که راه خود را گم می کنند و سر از شهر نیویورک در می آورند، به سرعت از بین می‌رود. این تجربه به زودی به آنها الهام می‌دهد تا افق‌های خود را گسترش دهند، رابطه اجتماعی بهتری با دیگر اردکها برقرار کنند و ...

یک طراح ربات نابغه بنام هیرو هامادا با تهدید از بین رفتن شهر محل سکونتش مواجهه می شود. او با کمک یکی از بهترین ربات هایش بنام بی‌مکس به مبارزه با این توطئه می پردازد.

انیمیشنی در رابطه با رمز و رازهای مرگ نقاش مشهور، وینسنت ون گوگ، که در سال 1890 جان باخت.

یاگنا زن جوانی است که مصمم است راه خود را در یک روستای لهستانی اواخر قرن نوزدهم بسازد اما دشمنی های مداوم، ثروتمند و فقیر باعث می شود...

اقتباسی از داستان کلاسیک چینی. دنباله فیلم "مار سفید 2019"...

داستان این فیلم که قبل از ماجرای انیمیشن هیولاها رخ می دهد در مورد رابطه بین «مایک» و «سالی» در دانشگاه هیولاها است، زمانی که آن دو هنوز رابطه خوشایندی با یکدیگر نداشتند...

نوجوانی به نام شو که از بیماری قلبی رنج میبرد و قرار است به زودی تحت عمل جراحی قرار بگیرد، برای استراحت و تقویت جسم و روحش به خانه ییلاقی خانوادگیشان آورده میشود. او در همان اولین لحظه های ورودش، با یک آدم کوچولو که دختر 14 ساله ای به نام اریتی است برخورد میکند...

یک نقص عملکرد استیچ و دوستی او با لیلو را تهدید می کند!

خانواده عجیب و غریب به حومه‌ای بی‌سروصدا نقل مکان می‌کنند، جایی که دوستی چهارشنبه آدامز با دختر یک مجری نمایش واقعی محلی متخاصم و سازگار، درگیری بین خانواده‌ها را تشدید می‌کند.

داستان فیلم درباره‌ی زوجی به نام های بیلی و ماری است که میخواهند در آستانه سال نو از هم جدا شوند، تا اینکه یک فرشته 8 ساله از آسمان به سراغ آنها می آید و قصد دارد مانع از این کار شود...

چند سال پس از شورش آن-شی، ارتش توبو به جنوب‌غربی حمله کرد. گائو شی که حالا در شهری تسخیر شده گیر افتاده، داستان زندگی خود با لی بای را برای خواجه ارتش ناظر تعریف می‌کند.

در یکی از جبهه های جنگ جهانی اول، یک کبوتر پیام هایی را بین دو سرباز که در حال انجام یک بازی شطرنج هستند، ارائه می دهد.

آرتور به تماس پرنسس سلنیا که توسط مالتازارد بدجنس تهدید می شود، پاسخ می دهد.

کلاه قرمزی، گرگ، مرد جنگلی و مادربزرگ همه وقایعی را که منجر به برخورد آنها شد به پلیس می گویند.

پسر بچه ای دوازده ساله، به نام «برندان»، مجبور است در ساخت دیوار محافظی برای جلوگیری از حمله وایکینگها، همکاری داشته باشد. روزی برندان با هنرمندی به نام «برادر آیدان» برخورد می کند که برندان را با زیبایی های دنیای هنر آشنا می کند. برندان تصمیم می گیرد مسیر زندگی اش را عوض کند و طراحی های کتاب باستانی و اسرار آمیز را به اتمام برساند.

هکری که به نام "ارباب خیمه شب بازی" شناخته می شود توسط یک پلیس زن و همکارش تحت تعقیب است و...

دو شوخی بیش از حد تخیلی به نام‌های جورج و هارولد، رئیس خود را هیپنوتیزم می‌کنند تا فکر کند او یک ابرقهرمان مضحک مشتاق و فوق‌العاده کم‌هوش به نام کاپیتان زیرشلواری است.

یک دامپیر افسانه ای با یک خانواده متشکل از شکارچیان جایزه رقابت می کند تا زن جوانی را که ظاهراً توسط یک خون آشام ربوده شده است به خانواده اش بازگرداند.