کمدی

برادران "مارکس" به اجرای یک نمایش کمک کرده و در همین حین تلاش می کنند سارقان الماس را متوقف سازند...

گروهی از دوستان برای یک مهمانی قبل از عروسی گرد هم می آیند که به یک کابوس وجودی تبدیل می شود، زمانی که یک دوست جدا شده با یک بازی مرموز وارد می شود که اسرار، خواسته ها و کینه های طولانی مدت پنهان را بیدار می کند.

رادلی ها یک خانواده به ظاهر متوسط ​​هستند که رازی تاریک دارند: آنها خون آشام هستند. با این حال، آنها فقط می توانند برای مدت طولانی از هوس های طبیعی خود پرهیز کنند تا زمانی که علاقه خونین آنها آشکار می شود و ...

والاس و سگش گرومیت برای یافتن پنیر دست به هر کاری می زنند، در این میان آگاه می شوند که ماه از مقدار زیادی پنیر ساخته شده است، پس با هم دست به کار شده و در زیرزمین خانه شان یک راکت پیشرفته برای سفر به ماه می سازند ...

«درک زولندر» (بن استیلر) تا به حال ۳ بار جایزه بهترین مدل مرد سال را از آن خود کرده، اما وقتی که جایزه اینبار به مدلی بنام «هانسل» (اوون ویلسون) می رسد، زندگی زولندر زیر و رو می شود.

هنگامی که یک آدمکش بزرگ به یک بیماری لاعلاج مبتلا می شود، تصمیم می گیرد قبل از اینکه دیر شود،کنترل اوضاع را خودش بدست بگیرد و جمعی از آدمکشهای خبره را برای کشتن خودش استخدام می کند، اوضاع زمانی پیچیده می شود که متوجه می شود که افراد استخدام شده، دوست دختر باردار سابقش را نیز هدف قرار داده اند...

پسر هجده ساله بچه ننه ای به نام هری (او با مادر بیش از حد محافظت گر خود، کیت زندگی می کند) در یک موقعیت جنبه ظالمانه خود را نشان می دهد و به عنوان قاتل / مجری توسط اوباش یهودی استخدام می شود.

ولف و هم گروهی هایش، قصد دارند تا آخرین سرقت هالووین خود را انجام دهند. نقشه آنها دستبرد زدن به یک عمارت قدیمی است، اما بی خبر از این هستند که عمارت ساکنین دیگری هم دارد...

زندگی یک سرآشپز برجسته زمانی که نگهبان خواهرزاده جوانش می شود تغییر می کند.

فرانسه، سال 1941. نوجوانی بنام آوریل به همراه گربه‌ی سخن‌گویش ماموریتی را برای پیدا کردن پدر و مادر گمشده اش آغاز میکند.

یک داستان رازآلود و هیجان انگیز که در کوچه ها و بر بام خانه های پایتخت فرانسه، پاریس رخ می دهد.

در شهر کوچک چاندری، مردم مرد در ترس از روح شیطانی به نام "استری" زندگی می کنند که مردان را در شب می رباید. بر اساس افسانه شهری "ناله با" که در دهه 1990 در کارناتاکا در فضای مجازی منتشر شد.

وید ویلسون که دوران بازنشستگی خود را در صلح و آرامش و به عنوان فروشنده ماشین دست دوم می گذراند، پس از اینکه اداره واریانس زمان او را برای محافظت از جهان های چندگانه استخدام می کند، به اجبار باید با دوست و همکار قدیمی خود یعنی ولورین متحد شود تا ماموریتی که به آنها سپرده شده را تکمیل کرده و جهان را از تهدید بوجود آمده نجات دهند...

داستان در ادامه‌ی فیلم اول، شهر چاندرئی بار دیگر با تهدیدی مرموز روبرو می‌شود. موجودی ناشناخته به نام "سارکتا" وحشت را در شهر کوچک آن‌ها ایجاد می‌کند.

یک پسر پنج ساله با پونیو، شاهزاده خانم ماهی که پس از عاشق شدن آرزوی انسان شدن دارد، رابطه برقرار می کند.

مایک، یک کارگر ساختمانی ساده، زمانی که معشوقه دوران دبیرستانش، روکسان، او را در یک ماموریت اطلاعاتی ایالات متحده استخدام می کند، وارد دنیای ابر جاسوسان و ماموران مخفی می شود و ...

"تیمون" میمون آفریقایی و "پومبا" گراز داستان اصلی "شیر شاه" را از دید خود تعریف می کنند...

لندن، سال 1911. دختر نمایش‏گر امریكایى، « السى مارینا » ( مونرو ) نظر « شاهزاده چارلز » ( اولیویر )، نایب السلطنه‏ ى كارپات را كه براى شركت در مراسم تاجگذارى « جرج پنجم » به انگلستان آمده، جلب مى‏ كند.