Guillaume Canet

پرنسس فو یی، تنها دختر امپراتور چین، هان ژواندی، از دست شاهزاده سرکش، دنگ تسین کین که برعلیه امپراتور کودتا کرده است، فرار می کند و به دهکده ای که گول ‌ها(بومیان فرانسوی) زندگی میکنند،می گریزد.او از آستریکس و اوبلیکس کمک می گیرد تا انتقام از شاهزاده انتقام بگیند، در همین حین ژولیوس سزار هنگ های ارتش خود را به چین می برد تا از دنگ تسین کین دفاع کند

در دهه ۱۹۷۰ در بروکلین دو برادر، یکی پلیس و دیگری خلافکار در جریان یک پرونده جرایم سازمان یافته روبروی یکدیگر قرار می گیرند...

متخصص اطفال "الکساندر بک" همسر خود "مارگات بک" را از دست می دهد.او 8 سال قبل به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود و "الکساندر" مضنون اصلی پلیس بود.وقتی دو جسد نزدیک جائی که "مارگات" انداخته شده بود پیدا شد پلیس دوباره پرونده را باز کرد و "الکساندر" مضنون اصلی شد.ماجرا وقتی پیچیده شد که او ایمیلی دریافت کرد که نشان می داد "مارگات" زنده است..