این فیلم داستان جورج ملقب به مرد یخی است که قهرمان سنگین وزن بوکس است که به زندان می‌افتد و رئیس یک گروه گانگستری که در زندان است ترتیب یک مسابقه بوکس با او را در زندان می‌دهد..

کارل لوکاس، قاتل محکوم پلیس، با نام مستعار فرانکشتاین، یک راننده فوق ستاره در دربی تخریب حیاط زندان است که به عنوان مسابقه مرگ شناخته می شود. او تنها یک پیروزی تا کسب آزادی برای خود و خدمه گود فاصله دارد.

منشا اولین راننده ماشین «فرانکنشتاین»، کارل «لوک» لوکاس را بررسی می کند که در ابتدای فیلم اول در یک مسابقه مرد.

یک تورنمنت توسط ده‌ها مرد ثروتمند تماشا می‌شود که شرط بندی می‌کنند که کدام یک از 30 قاتل در 24 ساعت آینده جان سالم به در می‌برد و "کشته یا بمیرد" و جایزه 10،000،000 دلاری را دریافت می‌کند. در یک شهر انگلیسی با دوربین های مداربسته فراوان اتفاق می افتد.

اتان و گروهش, غیر ممکن ترین ماموریت شان را برعهده می گیرند, ریشه کن کردن یک سندیکا که "ماهرترین و سرکش ترین سازمان بین المللی در نوع خود "، می باشد ,که درصدد از بین بردن صندوق بین المللی پول هستند.

ایتان هانت و تیم صندوق بین المللی پول، به همراه تعدادی از متحدانش، پس از ناکامی در یک ماموریت، زمان محدودی در اختیار دارند تا همه چیز را به روال گذشته بازگردانند.

اتان هانت و تیمش با خطرناک ترین ماموریتی که تا به حال داشته اند روبرو می شوند،آنها باید یک سلاح بسیار قدرتمند مبتنی بر هوش مصنوعی که در صورت افتادن به دست افراد نادرست، به تنهایی قادر به تهدید تمام بشریت است را ردیابی کنند.در همین حین گروه های دیگری نیز به دنبال این سلاح هستند به طوری که یک مسابقه مرگبار برای دستیابی به این سلاح در سراسر جهان آغاز می شود...

وقتی بر اثر حمله ی گروه های مرده های متحرک وحشت بر شهرهای امریکا مستولی می شود، «فرانسین»، از مسئولان یک شبکه ی تلویزیونی، به اصرار دوستش «استیون» می پذیرد که بااستفاده از یک هلی کوپتر از مهلکه فرار کنند. دو تک تیراندز پلیس، «راجر» و «پیتر» نیز آنان را هم راهی می کنند.

یک شخصیت غیرعادی رئیس جمهور به نام دیو توسط سرویس مخفی استخدام می شود تا تبدیل به یک جایگاه موقت برای رئیس جمهور ایالات متحده شود.

زندگی دو آدمکش بی سر و پا، یک مشت زن، یک تبهکار و همسرش، و یک زوج سارق مسلح رستوران در چهار داستان خشونت آمیز در هم تنیده می شود.

یک امدادگر آمبولانس منهتن که به طرز شگفت انگیزی دچار سوختگی شده بود، تسخیر شده توسط بیمارانی که نتوانست نجات دهد، طی سه شب به طور فزاینده ای آشفته برای حفظ سلامت عقل خود مبارزه می کند.

یک دانشمند با کمک یک تیم متشکل از سربازان در برابر هجوم فانتوم های بیگانه، آخرین ایستادگی را بر روی زمین می کند.

پس از اتفاقات در دریاچه ویکتوریا، مدرسه ماقبل تاریخ پیراناهای تشنه به خون راه خود را به یک پارک آبی تازه افتتاح شده باز می کند.

در دنیای آینده که در آن انسان ها در انزوا زندگی می کنند و از طریق روبات ها با هم در تعامل هستند، یک پلیس مجبور می شود برای اولین بار پس از سال ها خانه خود را ترک کند تا در مورد قتلی تحقیق کند.

دختری جوان و تنها اهل هاوایی به نام لیلو با موجودی ماورای زمینی شبیه سگ مواجه میشود. او این موجود کوچک زشت را برای نگهداری قبول میکند و او را استیچ می نامد.