یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو پس از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمان‌ها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.

«تامی» (جیک جیلنهال) به جرم سرقت مسلحانه در زندان است. بعد از آزادی متوجه میشود که برادرش در جنگ افغانستان کشته شده. او سعی میکند از همسر و بچه های برادرش مراقبت کند تا اینکه …

«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

دو خواهر و برادر نوجوان دهه 1990 خود را به یک کمدی کمدی دهه 1950 منتقل می کنند، جایی که تأثیر آنها شروع به تغییر عمیق دنیای بی رنگ و از خود راضی می کند.

یک نوزاد کت و شلوار پوشیده و کیف‌دار با برادر 7 ساله‌اش جفت می‌شود تا از توطئه شرم‌آور مدیرعامل شرکت توله‌سگ جلوگیری کنند.

مانی تورس، بازیگر مکزیکی-آمریکایی، در دهه 1920 هالیوود، کار خود را به عنوان دستیار دنبال می کند.داستانی از جاه طلبی بزرگ و افراط ظالمانه، ظهور و سقوط شخصیت های متعدد را در دوران انحطاط و تباهی افسارگسیخته در اوایل هالیوود روایت می کند.

داستان‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای از اینکه چگونه تغییرات آینده در سیاره ما بر عشق، ایمان، کار و خانواده در مقیاس شخصی و انسانی تأثیر می‌گذارد.

در طول جنگ سرد, اعجوبه شطرنج، بابی فیشر آمریکایی، بین دو ابر قدرت گیر می افتد و در حین درگیری با چالش ها باید با امپراطوری جماهیر شورویی نیز به مبارزه بپردازد.

یک خبرنگار و دوست روان پریش وکیلش به قصد پوشش خبری یک مسابقه ی ورزشی در لاس و گاس، به غرب سفر می کنند و در آن جا با اتفاقات عجیب و غریبی رو به رو می شوند...

«هری بلک» (آلن)، رمان نویسی است که با صداقت می گوید در زندگی درست عمل نمی کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هری» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگی روحی اش به عنوان مایه ی اولیه ی کارهایش استفاده می کند...

انتی کات، تعطیلات عید شکرگزاری، سال 1973. «پل هود» (مگوایر) پسرک شانزده ساله ی خانواده ای مرفه، دبیرستان را رها می کند و برای گذراندن تعطیلات به خانه می آید؛ ولی با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و میل و علاقه ی شدیدش در به دست آوردن دل «کیسی» (هولمز) – دختری اهل منهتن – همان بهتر که در دبیرستان باقی می ماند.

داستان فیلم در مورد رابطه ی نوجوانی سرکش بنام «توبی وولف» ( لئوناردو دی کاپریو )‌ با پدر ناتنی خشن و الکلی اش ( رابرت دنیرو ) است. این فیلم بر اساس خاطرات نویسنده ای بنام «توبیاس وولف» ساخته شده است.

«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامه ی «دیلی باگل» کار می کند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک توده ی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او می چسباند و «پیتر» را متوجه نیمه ی تاریک وجودش می کند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه می گذارد...

«پیتر پارکر» (مگوایر) خود را از فعالیت های نجات بخش کنار کشیده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبیا ادامه می دهد و کما کان به عنوان عکاسی نیمه وقت برای روزنامه ی «دیلی با گل» کار می کند. تا این که ناچار می شود برای مقابله با تهدیدات دانشمند دیوانه ای به نام «دکتر اکتاویوس» (مولینا) وارد عمل شود...

درباره مادری افسرده ادل و پسرش هنری می باشد. هنری در یک حادثه آسیب می بیند و پلیس شروع به جستجو برای پیدا کردن مقصر حادثه می کند….