«تراویس بیکل» (دنیرو) که سابقا در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده ی تاکسی می شود و چون دچار بی خوابی مزمن است فقط شب ها کار می کند. تباهی و فسادی که دوروبرش در شهر می بیند، مایه ی ناآرامی و آشفتگی او است...

یک نوه آمریکایی این دانشمند بدنام که تلاش می کند ثابت کند که پدربزرگش آنقدرها هم که مردم فکر می کنند دیوانه نبوده است، به ترانسیلوانیا دعوت می شود، جایی که فرآیندی را کشف می کند که یک جسد مرده را دوباره زنده می کند.

باند Mystery Inc. باید Coolsville را از حمله هیولاهای گذشته خود نجات دهد که توسط یک شخصیت شیطانی نقابدار در تلاش برای از بین بردن باند زنده شده است.

یک پلیس سرسخت روسی وقتی به شیکاگو فرستاده می شود تا یک قاچاقچی گرجی را دستگیر کند که شریک زندگی خود را کشته و از کشور فرار کرده است، مجبور می شود با یک کارآگاه خودسر پلیس شیکاگو شریک شود.

«لوسی» (بولاک) که در بلیت فروشی قطار شهری کار می کند، در آرزوی ازدواج با «پیتر» (گالاگر)،یکی از مسافران است. روزی «پیتر» به داخل ریل های قطار می افتد و «لوسی» او را نجات می دهد. اما «پیتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما می رود. خیلی زود همه او را نامزد «پیتر» می پندارند و «لوسی» نیز ابتدا سعی می کند واقعیت را بگوید اما بعدتر از بازی در نقش نامزد «پیتر» لذت هم می برد...

یک خبرنگار تلویزیونی خود را درگیر خشونت ها و اتفاقات ناخوشایند برخاسته از کنوانسیون ملی دموکرات ها در سال 1968 می بیند.

یک زندان بان سفید پوست نژاد پرست بنام «هنک»، عاشق یک سیاه پوست دورگه بنام «لتیشیا» می شود، زنی که همسر آخرین زندانی ای است که هنک اعدام کرده...

"بیل مک کی" وکیلی اهل کالیفنیا نامزد نمایندگی در مجلس سنا می شود. او می خواهد همه چیز را از روش خود انجام دهد اما به محض وارد شدن به رقابت همه چیز تغییر می کند...