داستان فیلم در هالیوود و بین سال های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ اتفاق می افتد. جورج والنتین هنرپیشه خوش سیمای سینمای صامت هالیوود است که رقیبی برای خود نمی بیند. اما بعد از آنکه سینمای صامت به سینمای ناطق تغییر می یابد، جورج والنتین محبوبیت خود را از دست داده و به دست فراموشی سپرده می شود تا اینکه...

یک مرد به نام راس هنگامی که دوست دخترش دچار مشکلاتی می شود، او یک همسر جعلی را استخدام می کند تا او را به کشور برگرداند زیرا او آماده نیست تا به ازدواج بپردازد...

زنی تنها با گروهی از نوجوانان دوست می شود و تصمیم می گیرد به آنها اجازه دهد در خانه او جشن بگیرند. درست زمانی که بچه‌ها فکر می‌کنند شانسشان بهتر از این نمی‌شود، اتفاقاتی شروع می‌شود که باعث می‌شود نیت میزبانشان را زیر سوال ببرند.

اشلی منهتنی برای بسیاری به عنوان خوش شانس ترین زن اطراف شناخته می شود. با این حال، پس از یک برخورد تصادفی با یک مرد جوان ضعیف، او متوجه می شود که ثروت خود را با او عوض کرده است.

داستان مردی که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می کند اما تمام انگشت های اتهام به سمت او نشانه می رود بطوریکه لقب قاتل زنان به وی داده می شود.

زوجی که برای یک تعطیلات آخر هفته عاشقانه در کوهستان رفته اند، توسط یک باند دوچرخه سواری دستگیر می شوند. بری و جان تنها در کوهستان باید از خود در برابر باندی دفاع کنند که برای محافظت از اسرارشان دست از سر هیچ چیز نمی‌گذارند.

سریال «پناهگاه هارلان کوبن» که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است،داستان گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی است، تلاش می‌کنند تا معمایی چند دهه‌ای را که شامل یک پدر مرده،یک فرزند گمشده و پیرزنی وحشتناک است را حل کنند...

دو فضانورد که در شاتل فضایی از کار افتاده خود با امید اندکی به نجات سرگردانند، در مورد اینکه آیا بهتر است روزهای باقیمانده خود را به عنوان دوستان بگذرانند یا چیزی بیشتر بحث می کنند.

وای آخرین مرد بازمانده بر روی زمین در دنیایی پسا اخرالزمانی است. این سریال بر اساس مجموعه طنز "Y: The Last Man" ساخته شده است

سم، یک کارمند پمپ بنزین است که تماسی تصادفی از امیلی، جوانی تقریبا نابینا دریافت می‌کند که از چنگال یک قاتل بی‌رحم در جنگل فرار می‌کند. حال سم تنها شانس امیلی برای زنده ماندن است و باید او را از طریق یک تماس ویدیویی راهنمایی کند اما…

هارولد و کومار یک روز صبح مثل همیشه صبحانه‌ ی خود را به اتفاق خوردند و یک روز معمولی دیگر را شروع کردند. هارولد تصمیم خود را برای ازدواج با معشوقه اش گرفته و برای انجام این کار باید به آمستردام سفر کند البته به همراه دوستش کومار. ولی در هواپیما کومار را با یک تروریست اشتباه می گیرند و در نتیجه هارولد و او را دستگیر می کنند و به زندان می برند.

“هنریتا کول” دختری است که در می‌یابد بطور شگفت آوری توانایی نقل مکان سریع از یک نقطه به نقطه دیگر (تله پورت) را داراست…

در یک شهر بزرگ صنعتی و در آلونکی نیمه ویران، «چارلی باکت» کوچولو (هایمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگی گرم و صمیمانه ای دارد، تا این که بلیت ویژه ی طلایی پنهان در زرورق شکلات های «ویلی وانکا» (دپ) را پیدا می کند. او به این ترتیب هم راه چهار برنده ی دیگر به گشتی خصوصی در داخل کارخانه ی عظیم «ویلی وانکا» دعوت شده است...

«بن» به همراه خانواده‌اش در جنگل زندگی می‌کند. آنها هر روز ورزش می‌کنند، برای تامین غذای خود به شکار می‌روند و نحوه‌ی دفاع در برابر خطرات را تمرین می‌کنند. در کنار اینها، از مطالعه هم غافل نمی‌شوند و علاوه بر مطالب علمی، از آخرین اتفاقات روز دنیا نیز باخبر هستند. همسر بن(لزلی) که از بیماری رنج می‌برد، خودکشی می‌کند و «بن» به همراه بچه‌هایش تصمیم می‌گیرند، خود را به مراسم «لزلی» برسانند و به وصیت او عمل کنند.

هجده سال پس از توقف پخش مجموعه ی تلویزیونی افسانه - علمی «جست و جو در کهکشان» بازیگران آن با لباس شخصیت هایی که در مجموعه بازی کرده اند، در گردهمایی ها و فروشگاه های اسباب بازی های مربوطه ظاهر می شوند. آنان در وضعیت ناامید کننده ای به سر می برند تا این که موجودات فضایی که به «ترمیان ها» شهرت دارند، وارد می شوند و مجموعه ی تلویزیونی را با واقعیت عوضی می گیرند.