داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر ۳۲ ساله است و دختری ۱۶ ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند....

خدا با ایوان باکستر نماینده کنگره تماس می گیرد و به او می گوید که برای آماده شدن برای یک سیل بزرگ یک کشتی بسازد.

این بازسازی که نزدیک به یک دهه پس از پایان سریال اصلی می گذرد، لورلای، روری و امیلی گیلمور را در چهار فصل تغییر دنبال می کند.

سگی که به تفنگداران دریایی ایالات متحده در افغانستان کمک می کرد به ایالات متحده باز می گردد و پس از تجربه یک حادثه تلخ ، توسط خانواده سرپرستش به فرزندی پذیرفته می شود.

یک دانشمند امریکائی بخاطر اختراع وسیله ای بسیار مهم به اسم GHOST توسط صربها ربوده شده و بقتل می رسد. در پی این اتفاق همسر او «جولی» به اتفاق یک مامور امنیتی عازم ژنو می شود تا صندوق امانات محرمانه شوهرش را که حاوی فرمول ساخت اختراعش است باز کنند. در این مدت یک تفنگدار ماهر نیروی دریائی به اسم «شان» ماموریت می یابد از ۵ فرزند جولی مراقبت کند زیرا احتمال ربوده شدن بچه ها وجود دارد. شان در ابتدا تصمیم می گیرد با اعمال نظم در خانه از پس آنها بر بیاید، اما پس از استعفای پرستار بچه ها وظیفه سنگینی بر عهده او گذاشته می شود...

یک دانشمند محلی که غالبا ایده هایش با شکست روبرو می شود, موفق به ساخت دستگاهی می شود که از آسمان غدا نازل می کند. اما او اطلاع ندارد که اوضاع بغرنج تر خواهد شد.

مدیر عاملی که شیفته کار کردن است با خانوم بی قید و بندی برای مدت کوتاهی وارد رابطه نزدیکی میشود, این خانوم در این مدت کوتاه زندگی او را تغییر می‌دهد.

یک پسر نوجوان در بخش بزرگسالان بیمارستان با فردی بنام بابی آشنا می شود، مردی که در این بخش بستری است و به زودی تبدیل به مربی و حامی او می شود. او در این بیمارستان و بخش بزرگسالان چیزهایی را یاد می گیرد که شاید در دنیای واقعی نمی توانست تجربه اش کند...

زنی جوان متوجه می شود که توانایی خواندن افکار درونی افراد را دارد. او این افکار به به صورت آهنگ و قطعات موسیقی می شنود.

داستان درباره یک مجرم و همکارش است که در شب کریسمس قصد دارند به لباس بابانوئل از فروشگاهی سرقت کنند.اما وقتی آنها با پسر دردسر سازی دوست می شوند به مشکل برمی خورند و مسئول حراست فروشگاه پی به نقشه آنها می برد...