«جی» و «باب» پی میبرند که کتاب مصوری که دوستشان قبلا با الهام گرفتن از زندگی آن دو منتشر کرده، قرار است به زودی تبدیل به یک فیلم شود و روی پرده سینما برود. آن ها تصمیم می گیرند سازندگان فیلم را پیدا کرده و کارشان را متوقف کنند...

داستان چهار لاکپشت برادر نوجوان که باید با یکدیگر متحد شوند تا در برابر نیروی شرور باستانی که زمین را تهدید می‌کند ایستادگی کنند.

داستان دختری به نام "تارا مارکوف" که قدرتش به سختی سنگ است. بتازگی متوجه می شود شخصیتی به نام "استارکر" او و جهان را تهدید می کند و میخواهد از این واقعه جلوگیری کند...

یک گروه تروریستی که مبنای عملکردش اینترنتی ست, وارد مرکز کنترل اینترنت نیویورک شده و به نوعی تمام تلوزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می آورد و دیگر هرگونه عکس العمل را از دیگران سلب می کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری های آنها را دارد.

دانته , جی و باب توسط راندال دعوت به همکاری می‌شوند تا فیلمی درباره فروشگاهی بسازند که همه چیز را از آنجا شروع کرده است.

وقتی «دانته هیکس» (اوهالوران) مجبور می شود در روز استراحتش، شیفت فروشندگی را در «کوییک استاپ» به عهده بگیرد، سعی می کند - اگرچه با اکراه - وظیفه ی فروشندگی کم اجر خود را با قابلیت هر چه تمام تر انجام دهد. در همین حال «رندال» (آندرسن)، دوست صمیمی اش در مغازه ی نوار ویدئو فروشی کناری مشغول به کار است. نگرش تحقیرآلود «رندال» به کار درست در نقطه ی مقابل تلاش «دانته» است.

نیوجرزی، زمان حال. یک سال بعد از آن که فروشگاه وسایل خانگی «کوییک شاپ» آتش گرفت و ویران شد، «دانته هیکس» (اوهالوران) و «رندال گریوز» (آندرسن) - دو رفیق سی و خرده ای ساله که ده سال در آن فروشگاه مشغول به کار بودند - در رستوران غذای حاضری «موبی» کار می کنند...

داستان کوین اسمیت، فرد ممنوع الفعالیتی که برنده جایزه نیز می باشد. در این جشنواره که به منظور تولد 40 سالگی او می باشد، کوین به سوالات طرفداران خود پاسخ می دهد و داستانها و حقایق خنده داری را فاش می کند.

کمپانی لکس به طور تصادفی موجودی خطرناک را آزاد می‌کند و این وظیفه سوپرمن است تا به عنوان قهرمانی مردمی در مقابل او ایستادگی نماید و شهر را از این بحران نجات دهد...