یک معلم مدرسه ابتدایی مناسب به عنوان یک مراقب مهتابی می شود.

دختر جوانی که برای زندگی با پدرش فرستاده شده و دوست دختر جدیدش معتقد است که او موجوداتی را از یک گودال خاکستر مهر و موم شده در زیرزمین خانه جدیدش رها کرده است.

«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به معشوقه‌اش، وارد کیوسک تلفن می‌شود اما زمانیکه می‌خواهد از آنجا خارج شود، از طرف یک تک‌تیرانداز، تهدید به مرگ می‌شود. این فرد از «استو» می‌خواهد که خواسته‌هایش را مو به مو انجام دهد وگرنه به او شلیک خواهد کرد.

پس از نقل مکان خانواده ای به عمارت هیل شایر، پسر خردسال آنها به زودی با عروسکی به نام برامس دوست می شود و ...

داستان دو برادر که در تلاش برای به سرانجام رساندن یک سرقت در طول مسابقه نسکار در کارولینای شمالی می باشند.

سه کارمند زن بانک فدرال تصمیم به دزدیدن پولهایی میگیرند که در آستانه نابودی هستند و…

دختری خود رای، برای شام شکرگذاری، مادرش را که در آستانه مرگ است، به همراه بقیه خانواده اش به آپارتمان کوچک خود دعوت می کند...

در جامعه ای که به نظر می رسد عاری از هرگونه جنگ و غم و نزاع و پلیدی باشد، تمام اتفاقات گذشته بر روی ذهن یک شخص ثبت می گردد که به این افراد بخشنده می گویند. اما پسر جوانی که بخشنده جدید می باشد، زمانی که از وقایع تاریک جامعه پیرامونش مطلع می گردد مشکلاتی به وجود می آورد.

داستان زندگی واقعی ماریا آلتمن. وی یکی از نجات یافتگان حادثه ای بود که برای بازپس گرفتن نقاشی معروف « ادل بلوک بائر » وارد دعوای حقوقی شد.

انتی کات، تعطیلات عید شکرگزاری، سال 1973. «پل هود» (مگوایر) پسرک شانزده ساله ی خانواده ای مرفه، دبیرستان را رها می کند و برای گذراندن تعطیلات به خانه می آید؛ ولی با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و میل و علاقه ی شدیدش در به دست آوردن دل «کیسی» (هولمز) – دختری اهل منهتن – همان بهتر که در دبیرستان باقی می ماند.

مرد خفاشی پس از تمرین با مربی ، مبارزه اش را برای رهایی شهر گاثام جنایت زده از تباهی آغاز می کند.

شهر کوچک جرجیا. «آنی ویلسن» (بلانشت)، زن بیوه و مادر سه بچه، با تحلیل روانی همسایگانش برای خودش درآمد کوچکی دارد. او خیلی زود درگیر ماجرای یک قتل می شود و می کوشد تا با شم روانی اش قاتل را پیدا کند...

این فیلم داستان اتفاقاتی که بعد از یک معامله مواد مخدر روی میدهد را به تصویر می کشد. داستانی که از سه زاویه متفاوت گفته می شود...

یک بیوه که به سختی زندگی خود را می گذراند با غریبه ای ملاقات می کند. این غریبه دارای فلسفه ی خاصی برای زندگی می باشد: مثبت اندیشی.

روز شکرگزاری معمولاً زمان شادی است، اما مدیر تبلیغات جک (آدام سندلر) از این تعطیلات می‌ترسد زیرا خواهر دوقلویش، جیل ( با بازی آدام سندلر ) سالانه او را ملاقات می‌کند. که فردی به شدت پرخاشگر و عجیب است که کانون گرم خانواده آنها را برهم می زند...