در حال فرار از یک قاتل مرگبار، یک کلاهبردار زیرک نقشه ای طراحی می کند تا در یک ایستگاه پلیس شهر کوچک مخفی شود - اما وقتی قاتل در محوطه ظاهر می شود، یک پلیس مبتدی بی خبر خودش را در تیراندازی می بیند.

روانشناس جان کلنسی (سر آنتونی هاپکینز) با F.B.I کار می کند. برای شکار یک قاتل زنجیره ای

در آینده نزدیک، جرایم به وسیله یک نیروی پلیس مکانیزه ظالم کنترل می‌شوند. چپی، یک پلیس رباتیک، بعد از ربوده شدن و برنامه ریزی مجدد به نخستین رباتی تبدیل می‌شود که توانایی اندیشیدن و احساس کردن را دارد.

نوجوانی که در حبس خانگی به سر می برد, متوجه می شود که همسایه اش یک قاتل زنجیره ای است.

داستان خانواده مک لوسکی - کارگزاران قدرت در کینگ استون، میشیگان، جایی که تجارت در انحصار صنعت پررونق است. پرداختن به موضوعات نژادپرستی، فساد و نابرابری از دیگر موضوعات جذاب این برنامه است.

داستان سریال زندگی "جان کنستانتین" را روایت می‌کند. او جادوگری است که با جادوی سیاه سر و کار دارد و در حالی که با گناهان گذشته‌اش دست و پنجه نرم می‌کند، سعی بر نجات نسل بشریت از یک تهدید بزرگ ماوراءالطبیعه‌ را دارد...

در معدنی واقع در قطب شمال، دو تن از بازماندگان مجبور شده اند که برای نجات جان خود با نوع جدیدی از وحشت دست و پنجه نرم کنند و پنهان شوند.

داستان دو سارق بانک در حال فرار از دست پلیس است که آمبولانسی را بدون اطلاع از اینکه یک زن امدادگر و یک بیمار با شرایط حیاتی سوار آن هستند، می دزدند.

سال ۲۱۵۴، انسان های ثروتمند روی یک ایستگاه فضایی زندگی کامل و بی نقصی را تجربه می کنند. در حالی که بقیه مردم روی کره زمین که ویرانه ای از آن باقی مانده، هستند. در این احوال مردی بنام «مکس» (مت دیمون) ماموریتی را آغاز می کند که ممکن است برابری را میان تمام انسان ها برقرار کند...

در بحبوحه جنگ خلیج سربازان ربوده می شوند, و برای اهداف شوم تحت شستشوی مغزی قرار می گیرند.

«کلیوس» با یک تبهکار چینی روبرو می شود که قلب تقریبا فناناپذیر او را دزدیده، و به جای آن یک قلب باتری ای در سینه‌اش قرار داده که مرتب باید شارژ الکتریکی شود تا او را زنده نگه دارد.

یک مامور حرفه‌ای بنام «کلیوس» توسط تبهکاری بنام «ورونا» مسموم شده، بطوری که اگر ضربان قلبش پایین بیاید، می میرد. اکنون او به دنبال ورونا است تا وی را به قتل برساند.