اما و دکستر برای اولین بار در شب فارغ التحصیلی با هم ملاقات می کنند. اما از روز بعد هر کدام بایدمسیر زندگی خود را در پیش بگیرند.

خوک ویلبر از پایان فصل می‌ترسد، زیرا می‌داند که در آن زمان، سر میز شام خواهد رفت. او با شارلوت، یک عنکبوت که در قلم او زندگی می کند، نقشه ای می کشد تا اطمینان حاصل کند که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.

"دوردست ها" داستان یک اشراف زاده انگلیسی به نام سارا اشلی است که پس از مرگ همسرش یک مزرعه گاوداری بزرگ در استرالیا را به ارث می برد. وقتی دامداران بزرگ استرالیایی نقشه می‌کشند تا زمین او را از چنگش در بیاورند، او برای محافظت از مزرعه‌اش با یک گاودار درستکار متحد می شود...

داستان مادر مجردی که برای تنها دخترش شب ها کتاب "آقای بابادوک" رو میخواند و باعث میشود به طور ناخواسته هیولایی وارد خانه شوند.

یک جغد جوان توسط ارتشی از جغدهای شرور ربوده می شود. حالا او باید همراه با دوستان جدیدش فرار کرده و نگهبانان افسانه‌ای را بیابد تا به این دردسر خاتمه دهند.

صهیون، شهر انسان‌ها در مقابل حملات بی امان ماشین‌ها مقاومت می کند، در حالی که نئو در میدانی دیگر، برای خاتمه دادن به این نبرد، با مامور اسمیت سرکش می جنگد.

داستان زندگی دختری به نام میلا که به شدت مریض بوده و عاشق یک دلال موادمخدر به اسم "موسی" می شود. در این راستا والدینش تبدیل به بدترین کابوس زندگی او می شوند.

در حاشیه جنگ جهانی دوم، زنی انگلیسی و از طبقه اشراف به دورافتاده ترین قاره سفر می کند و در آنجا با طبیعتی وحشی و انسانهایی خشن روبرو می شود. این زن در آنجا مزرعه بزرگی را به ارث برده است. او به نگه داری از مزرعه بی میل است اما با اصرار های مردی که در آنجاست تصمیم میگیرد که آنجا را بازسازی کند و در این راه تجربیات زیادی به دست می آورند تا اینکه نیروهای ژاپنی آن سرزمین را بمباران می کنند و…

این سریال که ادامه سریال The White Queen را روایت می‌کند انگلستانی را نشان می دهد که با ازدواج الیزابت از یورک و شاه هنری هفتم متحد شده است، ولی شکاف شخصی و سیاسی بین آنها عمیق می شود و خشم بین آن دو، اتحاد انگلیس را بار دیگر تهدید می کند. ..

رویدادهای منتهی به قتل عام پورت آرتور در سال 1996 در تاسمانی در تلاش برای درک چرایی و چگونگی وقوع این جنایت.

خدمتکاری جوان که در خانه‌ی یک نقاش بنام «یوهانس ورمر» کار می کند، رفته رفته به دستیار او و همینطور مدل یکی از نقاشی هایش تبدیل می شود.

داستان مردی بنام «کالوم لینچ» که متوجه می شود جد بزرگش "آگوآیر" در کشور اسپانیا یک قاتل بزرگ بوده است که با گروهی خطرناک و تبهکار که به آنها «تمپلارها » می گفتند، در نبرد بوده است.

تام بطور اتفاقی متوجه میشه که سارا مبتلا به سرطان است و بدین ترتیب سارا به بیمارستان می برد. برخی از خانمها، که از اطرافیان این خانواده هستند، از این موقعیت استفاده میکنند و تام را مجذوب خودشان میکنند و بهتر است بگوییم تام آن ها را به خودش جلب میکند. چون هم تام خوش چهره است، هم اینکه سارا از زیبائی تحسین برانگیزی برخوردار است.