در مزرعه ای منزوی در یک شهر روستایی غیرقابل توصیف، مردی کم کم در حال مرگ است. خانواده او گرد هم می آیند تا عزاداری کنند و به زودی تاریکی فرا می رسد که با کابوس های بیدار و احساس فزاینده ای مبنی بر اینکه چیزی شیطانی بر خانواده تسخیر شده است مشخص می شود.

سرپرست یک یتیم خانه و بچه هایش برای نجات یتیم خانه فقیر خود ، با یک ناخدای قایق کهنه شریک می شوند تا فرصتی برای برنده شدن در یک مسابقه پرسود ماهیگیری داشته باشند…

داستان زنی افسرده و دزد که یکی از هدف هایش دستبرد زدن به خانه همسایه اش است که از او نیز نفرت زیادی دارد. اما پس از ورود به آنجا با یکدیگر برخورد می کنند و متوجه میشوند که داستان پیچیده تر از اینهاست و گروهی جنایتکار اکنون برای پیدا کردن یک بسته با ارزش به دنبال این دو نفر می باشند.

دو کارگر در قطب جنوب متوجه می شوند که سه نهنگ در حفره ای بزرگ، اما بسته گیر افتاده اند و ...

داستان پلیسی که درگیر مراسم تدفین مادرش می‌شود.

کریشا پس از ده سال دوری از خانواده، برای شام مراسم عید شکرگزاری نزد خانواده اش باز میگردد، اما شیاطین گذشته ممکن است باعث خراب شدن جشن شوند.