مامور جدید برنامه سه ایکس به واشنگتن دی سی فرستاده می شود تا از نبرد قدرت میان رهبران ملی جلوگیری کند.

تینکر بل فرشته مهربان و کوچکی است که به حیوانات کوچک کمک می کند. روزی او از طرف ملکه فرشته ها ماموریت می یابد که عصای جادویی برای “ماه آبی” بسازد ، ماه آبی گویی جادویی است که هر ۸ سال یک بار می درخشد و تینکر بل ۳۲ روز فرصت دارد تا این عصای جادویی را بسازد اما ...

داستان فیلم 10 سال پس از گم شدن دکستر مورگان در چشم طوفان لورا اتفاق می افتد. او اکنون با نامی جعلی در شمال نیویورک، دور از خانه اصلی خود در میامی زندگی می کند.

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

وکیلی به نام «رجی لاو» (ساراندون) پسر بچه ی یازده ساله ای به نام «مارک اسوای» (رنفرو) را تحت حمایت خود می گیرد تا از جانش محافظت کند؛ چرا که «مارک» از محل دفن سناتوری که به دست مافیا کشته شده باخبر است و حالا هم مافیا به دنبال او است و هم FBI.

الیزابت "لی" میلر حلقه هنری دوستان و زندگی خود را در فرانسه ترک می کند و پس از برقراری یک پیوند عاشقانه با دلال هنری رولاند پنروز به لندن سفر می کند. این دو، درست زمانی که جنگ در اروپا آغاز می شود، رابطه ای پرشور را آغاز می کنند. الیزابت که حرفه اصلی خود،مدل مد، را ترک می کند تا به عنوان عکاس و خبرنگار جنگی فعالیت کند و ...

«بهم دروغ بگو» رابطه ای پرآشوب اما اعتیادآور را در طول 8 سال دنبال می کند. وقتی لوسی آلبرایت و استفن دیمارکو در کالج با هم آشنا می‌شوند، در آن سنی هستند که انتخاب‌های به ظاهر پیش پاافتاده منجر به عواقب غیرقابل برگشتی می‌شود...

کیت ریپلی، دزد کهنه کار، قبل از بازنشستگی، می‌خواهد آخرین کار خود را انجام دهد تا بدهی خود را به اوباش روسی بازپرداخت کند. او از دزد با استعداد گابریل مارتین کمک می گیرد و این جفت یک استراتژی برای سرقت دو تخم مرغ فابرژ بسیار ارزشمند طراحی می کنند.

.زندگی ممتاز یک زن سیاه‌پوست زمانی شروع می‌شود که دو غریبه در شهر حومه‌ای عجیب او ظاهر می‌شوند.

سه دوست به سرچشمه های وحشتناک یک شخصیت مرموز برخورد می کنند که آنها متوجه می شوند که علت اصلی شرارت در پشت اعمال غیرقابل توصیف است.

آدمکشی به نام «ملوین خندان» (مارک والبرگ) برای پرداخت بدهی های دوستش، یک کار آدم ربای را قبول می کند و باید این کار را به همراه همکار غیر عادی اش انجام دهد...

زمانی که فلش از ابرقدرت های خود برای سفر به گذشته برای تغییر وقایع گذشته استفاده می کند، دنیاهای موازی با هم برخورد می کنند. در همین حال، زمانی که تلاش او برای نجات خانواده اش به طور ناخواسته آینده را تغییر می دهد، او در واقعیتی (دنیایی) گرفتار می شود که در آن ژنرال زاد بازگشته است و تهدیدی برای نابودی دنیا محسوب می شود. بدون هیچ ابرقهرمان دیگری برای روی آوردن به آن، به نظر می‌رسد که فلش یک بتمن بسیار متفاوت را از دوران بازنشستگی بیرون می‌آورد و یک کریپتونی زندانی را نجات می‌دهد - البته نه آن کسی که او به دنبالش است.