2005

در این فیلم اکشن و هیجان انگیز، مردی مهربان طی ضرب وشتم تبدیل به یک قهرمان محلی میشود ,که عواقبی را برای او به همراه خواهد داشت و خانواده‌اش را تا مرز نابودی میکشاند.

«هری» سارقی خرده پا است. او یک روز بر اثر تصادفی عجیب به عنوان بازیگر انتخاب می شود. او باید نقش یک کارآگاه را در فیلمی هالیوودی بازی کند.

کیم سون وو (لی بیانگ هان) مجری و مدیر هتلی ست که صاحبش شخصی مجرم و بسیار خشن است...

یک پلیس مذاکره کننده ناموفق که به یک شهر کوچک انتقال یافته, باید جان یک خانواده به گروگان گرفته شده را نجات دهد، که در وضعیت بسیار خطرناک تری قرار می گیرد.

انگلستان دوران ملکه ویکتوریا. پسر بچه ای یتیم به نام «آلیور» (کلارک) به لندن می آید و با جیب بر جوان، «آرتفول داجر» (ایدن) آشنا می شود. «آرتفول داجر» در دارودسته ی دزدهای جوانی فعالیت دارد که «فاگین» (کینگزلی)- مغز متفکر بزهکاری که در عین خبائت، رفتاری پدرانه با بچه ها دارد - رهبری شان می کند...

چهار برادر ناتنی برای گرفتن انتقام مرگ مادرخوانده شان، که به نظر در یک سرقت مسلحانه از فروشگاه بصورت تصادفی کشته شده است، دور هم جمع می شوند. با این حال آن‌ها بعد از انجام تحقیقاتی به این نتیجه می رسند که ماجرا به این سادگی هم نیست...

راجع به یک رابطه پنهان و ممنوع دو گاوچران است که بهم علاقه عاطفی شدیدی دارند انیس (لدجر) و جک (گایلن هال) پس از گذشت چندین سال و تشکیل زندگی مشترک با همسرانشان باز هم به رابطه قبلی فکر می کنند و جک نهایتا تصمیم می گیرد انیس را پیدا کند…

این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است. داستان زندگی «جیم برادوک» که در دوران پریشانی نیویورک از روی ناچاری برای سروسامان دادن به زندگی خود و رسیدگی به خانواده خویش وارد صحنه بوکس شد. تلاش او به‌عنوان مردی فقیر که از پایین‌ترین لایه های اجتماع خود را به سطوح بالا صحنه بوکس رسانده، از او در بین مردم چهره‌ ای محبوب می‌سازد و او به یک قهرمان ملی تبدیل می‌شود.

قرن دوازدهم، بالیان (اورلاندو بلوم) در دوره جنگ‌های صلیبی به اورشلیم می رود، و در آنجا به تنها رهبر مردم برای دفاع از شهر، در برابر نیروهای صلاح الدین تبدیل میشود.

سواف برای فرار از زندگی شوربختانه اش تصمیم می گیرد به ارتش بپیوندد. با شروع جنگ خلیج او به همراه سربازان دیگر بعنوان دفاع از صحرا به عربستان سعودی فرستاده می شود. او به همراه هزاران سرباز دیگر که نه دشمن را می شناسند و نه از دلیل حضور خود در آنجا مطلع هستند در میان صحرا انتظار رویارویی با دشمن را می کشند...

پاریس، زمان حال. «ژرژ لوران» (اوتوی)، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که «ژرژ» بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، «آن» (بینوش) و پسر نوجوانش، «پیرو» (ماکدونسکی) لطمه می زند...

دختر یک ریاضیدان بزرگ اما روان پریش که به تازگی درگذشته، اکنون سعی دارد تا با تنها چیزی که از پدرش به او ارث رسیده، یعنی همان جنون، کنار بیاید... یکی از شاگردان سابق پردش که اکنون به دنبال اوراق اوست، و همینطور خواهر بیگانه اش که اکنون بعد از مدت ها نزد او آمده، ماجرا را پیچیده تر می کنند...

پسر نوجوانی برای یافتن علت مرگ دوست دختر سابقش وارد حلقه زیرزمینی و مخوف دبیرستان می شود.

شوهری (اوئن) از مسیر زندگی زناشویی اش منحرف می شود و به خاطر این بی احتیاطی، توسط تبهکار خشن مورد اخاذی قرار می گیرد...

بازرس «کانرز» (استاتم) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (اسپاینز) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند...

«نیک نیلر» (اکهارت)، «متخصص ماست مالی» فعالیت شرکت های بزرگ دخانیات بدون هیچ مشکل و عذاب وجدانی، سخن گوی صنعتی است که سالانه میلیون ها نفر را می کشد. او در عین حال می کوشد تا برای پسر جوانش، «جویی» (برایت) پدر خوبی باشد...

داستان زندگی جانی کش اسطوره موسیقی کانتری از روزهای آغازین زندگیش در مزارع پنبه تا اوچ شهرتش در ممفیس

چهار داستان جنایی متفاوت، که در راس آن‌ها مردی درشت اندام با چهره‌ای خشن قرار دارد که به دنبال یافتن قاتل معشوقه‌اش گلدی ست، مردی که با پلیس فاسد شهر گناه درگیر میشود و بعد از یک اشتباه وحشتناک تحت تعقیب قرار می گیرد، یک مامور پلیس که جانش را برای محاقظت از یک دختر به خطر می اندازد، و یک قاتل که به دنبال کسب در آمد از راه خودش است.