هیجان انگیز

نوجوانان شهر سیلم یک چاقوی نفرین شده را کشف می‌کنند و شیطانی را آزاد می‌کنند که آنها را مجبور می‌کند نسخه‌های وحشتناک و مرگبار بازی‌های دوران کودکی را انجام دهند که در آن هیچ برنده‌ای وجود ندارد، فقط بازمانده‌ای وجود دارد..

یک تکنسین سردخانه با موفقیت جسد یک دختر بچه را زنده می کند، اما برای حفظ تنفس او، باید مواد بیولوژیکی را از زنان باردار جمع آوری کند. هنگامی که مادر دختر، یک پرستار، نوزاد او را زنده می‌یابد، وارد معامله‌ای می‌شوند که هر دوی آنها را مجبور می‌کند در مسیری تاریک و بدون بازگشت قرار گیرند.

یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بنام «آندره دویگنی» که توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده است، قصد گریختن از زندان را دارد. سپس در روزی یکسان او به مرگ محکوم می شود، و همینطور یک زندانی جدید به سلول او می فرستند، که ممکن است جاسوس باشد. اکنون او یا باید هم سلولی اش را بکشد، یا اینکه ریسک کند و او را در جریان برنامه هایش برای فرار بگذارد...

یک تریلر روانشناختی در دوران بلوغ که واقعیت نگران کننده بچه ای را نشان می دهد که خانواده اش را اسیر خود کرده است.

در این سفر جذاب و پر پیچ و خم، صاحب گالری نیویورک به نام بروک به اتفاق همسرش اوون هر کدام با وسوسه های استثنایی روبرو می شوند و نتایج غیر منتظره ای دارند.

امیلی یانگ، که برای ریاست انجمن خواهری که در آن عضو است، کاندید شده است. او تنبلی بامزه را به سرپرستی قبول کرده و فکر می‌کند که می‌تواند این تنبل طبق خرفات برای انتخابات پیش رو خوش یمن باشد ،و به او کمک کند تا به عنوان ریاست برسد، اما پس از مدتی رشته قتل های پشت سرهمی که رخ می دهد...

در سال ۲۰۲۷ زنان دیگر نمی توانند بچه‌ای به دنیا بیاورند. درحالی که بحران و آشفتگی پایه های تمدن بشری را متزلزل کرده، دنیای در شرف مرگ و نیستی، آخرین شانس بقایش را در وجود زنی به نام «کی» می بیند، که به گونه‌ای غیر قابل درک باردار شده است و اکنون در حالی که فرقه‌های متخاصم ملی‌گرا به جان هم افتاده‌اند و رهبران دنیا شاهدند که چطور قدرت از دستشان خارج می‌شود، مردی سرخورده به نام «تیودور» (اوون) ماموریت می‌یابد از این زن محافظت کند و او را تا بندری همراهی کند تا این آخرین امید بشریت بتواند در امنیت کامل، کودکش را به دنیا بیاورد...

شوالیه تاریکی باید با زنی اسرار آمیز که کارهای او را به شکل بی رحمانه تری تقلید می کند، روبرو شود...

دختر جوانی یک جعبه عتیقه می خرد، غافل از اینکه درون این جعبه یک روح باستانی زندگی می کند. پدر دختر با همسر سابقش همکاری می کند تا راهی برای پایان دادن به نفرین فرزندشان پیدا کنند.

یک فرد گوشه نشین مضطرب تبعیدی باید با بیگانه ای که به خانه اش راه پیدا کرده مبارزه کند.

یک مامور سرکش به دنبال نسخه‌های دیگری از خودش می‌رود و با هر کشتن قوی‌تر می‌شود. فقط آخرین نسخه از خودش می تواند او را قبل از تبدیل شدن به بی‌همتا متوقف کند.

داستان نویسنده ای است برای پیداکردن شخصیت های داستانش شروع به دنبال کردن افراد در خیابان ها می کند. قانون او این است که وقتی فهمید شخص چه کاره است یا کجا زندگی می کند سراغ نفر بعدی می رود. تا اینکه روزی تصمیم می گیرد فرد خاصی را تعقیب کند...

در سال ۲۰۷۲ وقتی که روسای تبهکاران می خواهند از شر کسی خلاص شوند، او را به ۳۰ سال قبل منتقل می کنند، جایی که گروهی از قاتلین حرفه ای معروف به «لوپر» انتظار آنها را می کشند. «جو» ( جوزف گوردن لویت ) یک لوپر است که متوجه میشود هدف جدیدش، نسخه میان‌سالی خودش در سال ۲۰۷۲ ( بروس ویلیس ) می باشد...

لوئیس مدلاک، قصد دارد رودخانه کاهولاواسی را قبل از تبدیل شدن به دریاچه ببیند، دوستانش را به یک سفر قایق رانی می برد که آنها هرگز فراموش نخواهند کرد.

پس از وقوع فاجعه، پدری غمگین، زیرخاکی باستانی را در پشت خانه اش کشف می کند که قدرت زنده کردن مردگان را دارد.

بازرس «کانرز» (استاتم) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (اسپاینز) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند...

پلیس تازه کار ویل رن و شریک زندگی اش، پلیس کهنه کار چام لائو، قاتل زنان را تعقیب می کنند.

خانواده ای خود را در وحشت دوست خیالی پسر هشت ساله خود می بینند.