عاشقانه

داستان سگی به نام انزو که درس های زندگی را که از صاحبش دنی یاد گرفته, به خاطر می آورد.

داستان یک پیانیست جاز که دل به یک بازیگر مشتاق لس آنجلسی می بازد.

یک فروشنده بنام «زک» که چندان به کارش هم علاقه ندارد، وقتی می فهمد که فروشنده زنی که بتازگی در فروشگاه استخدام شده از مردان پرکار و جاه طلب خوشش می آید، سعی می کند که عنوان فروشنده برتر ماه را از آن خود بکند...

فرانز یاگرستاتر اتریشی، معترضی با وجدان است که از مبارزه برای نازی‎ها در جنگ جهانی دوم سر باز می‎زند.

«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمی‌اند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...

"تاکزو" به همراه بهترین دوستش "ماتاهاچی" دهکده را برای پیوستن به ارتش ترک می کند.پس از شکست،آنها در خانه "اوکو" یک بیوه و "آکمی" دختر او پناه می گیرند."اوکو"،"ماتاهاشی" و "آکمی" به کیوتو می روند اما "تاکزو" به دهکده باز می گردد.او به جرم خیانت دستگیر می شود و...

"تاکزو" زندگی اش به عنوان مبارزی سرگردان را رها می کند."ساساکی کوجیرو" سامورایی باهوش و با استعداد او را به مبارزه دعوت می کند.اما پیش از مبارزه او باید با گروهی از راهزنان مبارزه کرده و با احساسش نسبت به دو زن کنار بیاید...

«ویر پراتاپ سینگ» خلبان نیروی هوایی هند عاشق یک زن زیبای پاکستانی بنام «زارا هیات خان» می شود, اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است. یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد، و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند. اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید، اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و....

«ژان پل» (دلون) و «ماریان» (اشنایدر) برای تعطیلات تابستانی، به ویلای دوستی در جنوب فرانسه رفته اند. خلوت خوشایند آنان را «هاری» (رونه) دوست «ژان پل» و محبوب سابق «ماریان» بر هم می زند. او هم راه با دخترش، «پنه لوپه» (برکین) سر می رسد...

"جوانا" عضو گروه کر و "مارک" آرشیتکت است. آنها همدیگر را برای اولین بار در سفری به اروپا ملاقات می کنند.فیلم زندگی مشترک آنها را تعقیب می کند...

«دکتر ژیوا گو» (شریف) در گیرودار جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر گرفتار می آید، به خاطر اشعارش دچار مشکل می شود... و از محبوبه اش دور می افتد...

»شارل بونه« (گریفیث)،کارشناس مشهور پاریسی آثار هنری که در واقع جاعلی زبردست است، موافقت می کند که »ونوس چلینی« (که در واقع کار پدر بزرگش است) در یک گالری پاریسی به نمایش درآید. »برنار دوسولنی« (بوایه) که به »بونه« مشکوک شده، کارآگاهی خصوصی به نام »سایمن درمت« (اوتول) را استخدام می کند تا از کار »بونه« سر در آورد...

نویسنده سیبریایی جوانی به نام ولودیا در سفرش برای پیدا کردن یک نویسنده مشهور با کولیا آشنا می شود. سپس ولودیا و دوست کولیا به نام ساشا علاقه مندی های عاشقانه خود را برای همدیگر تعریف می کنند، در حالیکه کولیا نیز به آنها کمک می کند.

«پروفسور هنری هیگینز» (هریسن) با رفیق زبان شناسش، «سرهنگ پیکرینگ» (هاید-وایت) شرط می بندد که می تواند دختر گل فروش و عامی لندنی، «الیزا دولیتل» (هپبرن)، را به خانمی متشخص بدل سازد که فصیح و بلیغ حرف بزند...

ایرما، فاحشه‌ای در یكی از محله‌های فقیر پاریس است. نستور پاتو كه افسر پلیس است، برای اجرای قانون به كازانووا می آید اما به دلیل بدشانسی از كار اخراج می‌شود. آشنایی نستور با ایرما، مسیر جدیدی را در زندگی هر دوی آنها می‌گشاید.

"رام بوون" و "ادی کوک" دو آهنگساز موسیقی جاز هستند که در پاریس زندگی می کنند،جائی که برخلاف آمریکا آهنگسازان جاز مورد حمایت بوده و نژادپرستی جرم محسوب نمی شود.وقتی آنها با دو دختر آمریکایی که برای تعطیلات به پاریس آمده اند آشنا شده و عاشقشان می شوند،مجبور می شوند تصمیم بگیرند می خواهند به آمریکا بازگردند یا نه...

در گردشى دسته‏جمعى در یك جزیره‏ى غیرمسكونى، « آنا » ( ماسارى ) ناپدید مى‏شود و دوستانش به جست‏وجوى او مى‏پردازند. این جست‏وجو محبوب « آنا »، « ساندرو » ( فرتستى ) و « كلودیا » ( ویتى ) را به هم نزدیك مى‏كند...

این فیلم داستان یک نویسنده ی تلویزیونی را روایت می کند که از همسرش جدا شده است و با یک دختر نوجوان رابطه دارد. زندگی او هنگامی پیچیده می شود که او عاشق دوست دختر بهترین دوستش می شود.