عاشقانه

داستان فیلم درباره زندگی دوگانه مجری مشهور تلویزیون است که روزها در تلویزیون کار می کند و شبها تبدیل به آدمکش CIA می شود.در اوج زندگی حرفه ای خود در تلویزیون "چاک بریس" توسط CIA استخدام می شود تا تبدیل به یک مامور مخفی شود...

داستان یک مرد انگلیسی به نام "جیمز مور" که در یک اتاق بدون پنجره در ساحل شرقی آفریقا مخفی شده است و گروهی مبارز به دنبال او هستند. از آنسو هزاران مایل دورتر از دریای گرینلند، دانیل فلیندرز ...

یک مادر عاشق مردی جوانتر از خود می شود در حالیکه دخترش برای اولین بار عشق را تجربه می کند.طبیعت مادرانه با سرنوشت آنها در هم می آمیزد...

نگاهی اپیزودیک به زندگی شاعر و نویسنده کوبایی، «رینالدو آرناس» ( خاویر باردم ) از دوران کودکی اش تا زمان مرگ او در نیو یورک.

جس ( پارمیندیر ناگرا ) دختری هیجده ساله از یک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزدیک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چیز بسیار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و دیوید بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از این تفاوت فاحش او با سایرین در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جولیس ( کیرا نایتلی ) ملاقات میکند و ...

یک جوان فقیر و احساساتی عاشق دختری ثروتمند می شود و به او احساس آزادی می دهد. اما آن‌ها خیلی زود به خاطر تفاوت‌های اجتماعی ‌شان از هم جدا می شوند...

داستان مردی که به یک عروسی دعوت می شود ولی عروس اولین عشق او بود که در دبیرستان با هم آشنا شده بودند.

فرزند یک خانواده ی ثروتمند است که از هر مدرسه خصوصی که در آن درس میخوانده اخراج شده است و این بار در یک مدرسه عمومی و عادی ثبت نام کرده است به عنوان روانشناس برای دانش آموزان خود را معرفی می کند...

داستان فیلم در سال 1970 اتفاق می‌افتد. کارآگاهی در شهر لس آنجلس بنام «لری اسپورتلو» در مورد ناپدید شدن نامزد سابق خود تحقیق می کند.

«جادی» (ویتاکر)، سرباز سیاه پوست انگلیسی را اعضای ارتش آزادیبخش ایرلند می ربایند و محکوم به اعدام می کنند. «فرگوسن» (ری)، مأمور اجرای حکم، عامدانه به «جادی» مهلت فرار می دهد. با این همه «جادی» برحسب تصادف کشته می شود. حالا «فرگوس» به لندن می رود و سراغ «دیل» (دیویدسن)، دوست «جادی» را می گیرد...

داستان یک سفینه فضایی که حامل هزاران نفر از مردمانیست که قصد سفر به یک سیاره دور را دارند، ولی یکی از محفظه‌های خواب مشکل پیدا می کند و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب بیدار می شود و...

داستان زنی حامله در محله هارلم که تلاش می‌کند تا بی گناهی نامزدش در جرمی را اثبات کند.

در سال 1941، هنرمندی 16 ساله و خانواده‌اش از صربستان اخراج می‌شوند اما شور و عشق این دختر هنرمند هرگز ازبین نمی‌رود.

«جونی» (میا واسیکفسکا) به همراه برادرش «لسر» (جاش هاتچرسون) که توسط تلقیح مصنوعی به دنیا آمده اند و همراه «ژول» (جولیان مور) و «نیک» (آنت بنین) زندگی میکنند، به دنبال پدر واقعی خود میگردند...

«بروک» (انیستن) و «گری» (وون) تصمیم می گیرند مثل دو دشمن در خانه جبهه بندی کنند و آن قدر بر مواضع خود پا بفشارند تا شاید یکی از آن دو به شکست اعتراف کند. اما «بروک» سرانجام پی می برد که در واقع برای تصاحب آپارتمان و متعلقاتش نیست که مبارزه می کند بلکه این همه به خاطر نجات رابطه اش با مردی است که زمانی او را عشق زندگی خود تصور می کرده است...

دو دهه پیش، «اما» به دنبال مردی بنام «تانکردی ریچی»، که از او خواستگاری کرده بود، روسیه را ترک کرد. اکنون او عضو خانواده قدرتمند صنعتی در میلان، و همینطور مادر سه فرزند است. اما او چندان از زندگی اش راضی نیست، تا اینکه روزی «آنتونیو»، سرآشپزی جوان، که همکار پسرش هم هست، توجه او را به خودش جلب می کند. طولی نمی کشد که رابطه ای را با این مرد جوان آغاز می کند...

داستان مرد و زنی که پس از یک قرار ملاقات در رفت و آمد خانوادگی شیفته‌ی هم می شوند و همچنین در این ماجرا بچه هایشان هم به یکدیگر وابسته می شوند.

داستان فیلم در مورد دو دانش آموز کلاس هشتمی است که با وجود تفاوت های بسیاری که با هم دارند، احساسی عاشقانه به یکدیگر پیدا می کنند...