آمریکا

سه اعجوبه که هر کدام در زمینه‌ای متفاوت نابغه‌اند، بهمراه مادرشان در یک خانه زندگی می کنند. پدرشان هم که مدت‌ها پیش ترکشان کرده، اکنون بازگشته است تا مسائل را روبه راه کند.

این فیلم شامل چهار داستان در هم آمیخته در شب هالووین است. دانش آموز دبیرستانی ساده ای که یک زندگی مخفی بعنوان قاتلی سریالی دارد، دختری که فکر می کند مرد مناسب زندگی اش را پیدا کرده است، زنی که از هالووین متنفر است و باید با شوهرش که برعکس اوست سر و کله بزند، و ...

«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» معروف است، شوخی ناجوری می کند، و خیلی زود معلوم می شود که قربانی این شوخی «فولر» قاتلی روانی است...

داستان بچه‌ی بازیگوشی که پس از عضو شدن در یک تیم ورزشی، تلاش می‌کند خود را با هم سن و سالانش تطابق دهد. اما…

یک بازیگر زن در حال عادت کردن به اخلاق و ویژگی های نقشی است که در فیلمی بر عهده گرفته. بعد از مدتی جهان او تبدیل به کابوسی عجیب و غریب می گردد.

تحقیقات مرتبط با ربوده شدن دختر یکی از مقامات عالی رتبه دولت آمریکا.

مینی سریال «غیرقابل باور» روایتگر داستان واقعی دختری نوجوان به نام ماری، که به جرم دروغ درباره اینکه مورد تجاوز قرار گرفته است متهم می شود و دو کاراگاه زن که راهی دشوار و پیچیده برای رسیدن به حقیقت در پیش دارند.

مجموعه از داستان های مختلف که در هر فصل آن تحقیقات پلیس اسرار شخصی و حرفه ای افراد درگیر را در داخل و خارج از قانون کشف می کند.

براندون (مایکل فاسبندر) نیویورکی موفق و خوش تیپ به نظر می رسد که یک زندگی معمولی دارد، اما راز وحشتناکی را پشت نقاب عادی خود پنهان می کند, براندون یک معتاد به روابط است. نیاز دائمی او به ارضا او را تقریباً نسبت به همه چیز بی حس کرده است. اما زمانیکه سیسی (کری مولیگان) به طور غیرمنتظره ای وارد شهر می شود در آپارتمان او ساکن میشود و وارد حریم خصوصی او میشود.براندون در نهایت مجبور می شود که با اعتیاد خود رو در رو مقابله کند.

فضانوردی برای پیدا کردن پدر گمشده‌اش به فضا سفر می‌کند و در همین حین پرده از رازی که سیاره زمین را تهدید می‌کند بر می‌دارد.

والدین سه کودک از خانواده‌ای ثروتمند در آتش سوزی کشته شده‌اند. یکی از خویشاوندان دورشان سرپرستی آنان را به عهده می گیرد، اما آن‌ها خیلی زود در میابند که او در پی کشتن آن‌ها و به دست آوردن ثروتشان است.

بازرس «کانرز» (استاتم) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (اسپاینز) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند...

پسری دروغگو و لافزن که از خانواده اش رانده شده، فرصتی می یابد تا یک تیم هاکی را در مسابقات نیمه حرفه ای رهبری کند، و به تمام حرف هایی که درباره اش می زنند خاتمه دهد...

"نیل رندل" که در شیکاگو مدیر یه شرکت تبلیغاتی است و مرد خانواده زندگی کاملی دارد. او انتظار ترفیع در کارش را می کشد و همچنین همسر و دختر زیبایی دارد. همه چیز به خوبی پیش می رود تا وقتی که "سوفی" دختر "نیل" ربوده می شود…

مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچ‌کس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند.

در سپتامبر ۱۹۷۱، گروهی از نو سربازان آمریکایی برای تمرینات نظامی به فورت پالک، تایگرلند می آیند، که منطقه ای شبیه مرداب های ویتنام است. این مکان آخرین توقفگاه آنان قبل از اعزام به ویتنام و شرکت در نبرد واقعی می باشد…

مکنزی، دختری دردسر ساز اما جسور، توسط مادرش نزد عمویش فرستاده می شود تا کنار او در آلاسکا زندگی کند. عمویش مثل یک دوست حمایتش می کند، اما رابطه آنها دچار مشکل می شود و مکنزی سعی می کند راه برگشت را پیدا کند و به سیاتل برگردد تا دنبال مادرش بگردد، اما او در سرزمین آلاسکا گم می شود و...

وقتی بر اثر حمله ی گروه های مرده های متحرک وحشت بر شهرهای امریکا مستولی می شود، «فرانسین»، از مسئولان یک شبکه ی تلویزیونی، به اصرار دوستش «استیون» می پذیرد که بااستفاده از یک هلی کوپتر از مهلکه فرار کنند. دو تک تیراندز پلیس، «راجر» و «پیتر» نیز آنان را هم راهی می کنند.