فرانسه

دو برادر که گذشته پر تلاطمی داشته اند،پس از مبتلا شدن برادر بزرگتر به یک بیماری خطرناک دوباره به هم می رسند و...

"فرانسوا" نجاری جوان با "ترس" ازدواج می کند.آنها دو فرزند کوچک دارند.همه چیز به خوبی پیش می رود و آنها زندگی خوبی دارند.روزی "فرانسوا" با "امیل" برخورد کرده و آن دو عاشق هم می شوند.او هنوز همسرش را دوست دارد و می خواهد خوشبختی جدیدش را با او به اشتراک بگذارد..

فیلم با دنبال کردن دوجین انسان مختلف در جو سنگین شبهای تاریک "بروسل"، پذیرش و طرد شدن دنیای عاشقانه ها را روایت می کند...

گروهی زائر در راه کنتر بری، وقت شان را با گفتن داستان هایی برای هم می گذرانند...

داستان عاشقانه دو روان پریش که به یک بازی داشتن یا نداشتن جسارت تبدیل می شود.

این فیلم درباره مردی است که به تازگی به عنوان پاپ انتخاب شده است اما احساس می کند که برای برعهده گرفتن این وظیفه چندان آماده نیست! به همین جهت از واتیکان خارج شده و به میان مردم عادی می رود اما...

یک شب "مالوین" سوزنبان ایستگاهی نزدیک بندر شاهد اتفاق وحشتناکی می شود.او شاهد عبور آخرین قایق از اتاق خود که می تواند تمام بندر را ببیند است.ناگهان متوجه می شود که مردی قد بلند بندر را ترک می کند و...

یک شرکت خدمات رایانه ای بازیگری را به عنوان رئیس خود بر می گزیند تا مبلغی برای فروش بیشتر محصولات شان باشد.

یک زوج به خیال دور بودن جفت خود با عاشقی که در خفا برای خود سالیان سال داشته اند در خانه ی ویلایی شان قرار میگذارند، اما فکرش را هم نمیکردند که معشوقه های یکدیگر را آنجا ملاقات کنند و...

داستان دوران جوانی “الخاندرو جودوروسکی”، نویسنده و کارگردان 87 ساله، و چگونگی تبدیل شدنش به یک شاعر موفق.

به دنبال یک سری جنایات غیرقابل توضیح، پدری با پسرش که 10 سال قبل ناپدید شده بود دیدار می کند.

پس از قتل عام تعدادی ورزشکار اسرائیلی به دست چند فلسطینی در مسابقات المپیک سال 1972، یک جوان یهودی مامور می‌شود تا عملیات سری جهت پیدا کردن عوامل این حادثه را در برنامه‌ی خود قرار دهد. او که تصمیم دارد تمامی افراد مربوطه را پیدا کرده و از آنها انتقام بگیرد در حین بررسی‌های خود با نکات عجیبی روبرو می‌شود که برایش قابل تصور نمی‌باشند.

گروهی سرباز بوسنیایی شبانه در قلمرو صرب ها درحال پیش روی اند که ناگهان با دمیدن روز کاملا درمعرض دید سربازان دشمن قرار می گیرند. نیروهای صرب به طرف شان شلیک می کنند و دیری نمی گذرد که فقط «چیکی» (دیوریچ) با شیرجه رفتن در سنگری در منطقه ی حایل بین دو جبهه ی متخاصم، زنده می ماند...

جاناتان و لوسی در ویسمار زندگی می کنند و کنت خانه ای در آن محل می خواهد. وارنا لنگرگاهی در دریای سیاه، نزدیک خانه ی دراکولا می باشد...

«دین کوروسو» دلال کتابهای کمیاب است و با تهیه این گونه کتابها برای کلکسیونرهای ثروتمند روزگار میگذراند. یک میلیونر نیویورکی به نام «بوریس بالکان» از او می خواهد دو نسخه دیگر از کتاب «دروازه نهم به قلمرو پادشاهی سایه ها» را که یکی در پرتغال و دیگری در فرانسه است، برای او بیابد.

«ژان لوک گدار» (گدار)، فیلم ساز یاغی سابق، خود را در یک درمانگاه پاریسی بستری کرده و با آن که بیماری ای هم ندارد، حاضر نیست آن جا را ترک کند. «کارمن» (دتمرس)، خواهر زاده اش، به سراغش می آید و درخواست می کند آپارتمان خالی اش را در اختیار او و تعدادی از دوستانش – که ظاهرا خیال دارند برای یک آدم پولدار فیلمی آزمایشی بگیرند – بگذارد.

« میشل » ( لاسال ) جوان تنهایى است که بتازگی از زندان به جرم دزدی آزاد شده است. بعد از مرگ مادرش او براى گذران زندگى جیب ‏برى مى‏كند ...

ماجراهای چهار افسر پلیس جوان به نام های ادی کاپلان، والتر مورلیگم، تئو واچفسکی و روکسان دلگادو که پس از اینکه همکارشان مرتکب جرمی می شود؛ زندگی شان دستخوش تغییرات زیادی می گردد.