اتریش

داستان یک مامور نفوذی "FBI" که پس از نفوذ به یک تیم فوق العاده از ورزشکاران سعی در پی بردن نقشه بزرگ و پیچیده سرقت های زنجیره ای آنان دارد. این فیلم با الهام از فیلمی کلاسیک به همین نام در 1991 ساخته شده است.

زن به طرز عجیبی متوجه می شود که دیگر ارتباطی با مردم و نزدیکانش ندارد، وقتی که یک دیوار نامرئی حومه شهر را احاطه کرده است. تنها همدم او سگ باوفایش است ...

دختری جوان به نام «کیم متیوز» که هرسال در مسابقات اسکی قهرمان می شده است،‌ به تازگی در کارهای پدرش درگیر شده و فرصتی برای رسیدن به ورزش مورد علاقه اش ندارد...

داستان یک سوارکار تنها که از طریق یک مسیر مخفی به یک شهر کوچک که در ارتفاعات آلپ قرار دارد می رسد. حال هیچکس نمی داند که این غریبه از کجا آمده و چه می خواهد. اما همه می دانند که هیچکس نمی خواهد او در شهر بماند.

داستان دو کوهنورد به نام های تامی کالدول و کوین جورجون که تلاش می کنند تا بر روی دیوار سحابی 3000 متری "ال کاپیتان" گام بردارند.

یک مرد و زن جوان همدیگر را در ایستگاه قطار اروپا ملاقات می کنند و بعد عاشق یکدیگر میشوند و به وین سفر میکنند...

الکس مردی است تقریبا ۴۰ ساله که با دختری به نام تامارا دوست است و عاشقانه یکدیگر را میخواهند . تامارا در فا*شه خانه ای کار میکند تا بتوانند بدهی ۴۰ هزار دلاریش را پرداخت کنند و الکس هم سخت در تلاش برای پرداخت بدهی هایشان است . اما سر انجام تمامی تلاش هایشان را بی ثمر میدانند و الکس نقشه ی سرقت یک بانک محلی را میکشد …

موضوع این فیلم بسیار زیبا در مورد پدری است که همواره تلاش می کند تا با دختر بالغش ارتباط برقرار کند و ...

خانواده فاربر برای گذراندن تعطیلات به خانه ویلایی خود در کنار دریاچه رفته اند. اما در بدو ورود با پیدا شدن سر و کله دو پسر خوش سیما - پیتر و پل - با لباس های گلف بر تن آرامش شان بر هم می ریزد...

«جرجز» و «آنه» در هشتاد سالگی با هم زندگی می کنند. هردوی آن ها معلم موسیقی بازنشسته هستند. دخترشان هم که موسیقی ساز است، به همراه خانواده اش در خارج از کشور زندگی می کند. روزی آنه دچار یک حمله قلبی می شود و ...

یک فیلم درام ساخته شده از روی زندگی نامه “اشتفان تسوایگ” رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نویس اتریشی.

هنگامی که دو برادر دوقلو همراه مادرشان که عمل جراحی صورت انجام داده است به خانه ی جدیدشان نقل مکان می کنند ، پس از مدتی درمی یابند مادرشان رفتارش به کلی تغییر کرده و مانند یک آدم غریبه شده است.

فیلم، دو هفته آخر زندگی «پیشوا» یعنی از ۱۷ تا آخر آوریل سال ۱۹۴۵ میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می‌دارد.

یک برنامه تلویزیونی که در آن عروسک های دست ساز به نقد مسائل سیاسی می پردازند.

پاریس، زمان حال. «ژرژ لوران» (اوتوی)، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که «ژرژ» بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، «آن» (بینوش) و پسر نوجوانش، «پیرو» (ماکدونسکی) لطمه می زند...

داستان خانواده ای که در دوران بحران مهاجرتی اروپا مقیم کاله (فرانسه) می شود.

داستان پیانیستی نابینا که در قرن 18 میلادی زندگی می کند و رابطه ای فوق العاده با پزشکی دارد که سعی در بازگرداندن بینایی او دارد.

داستان یک گروه از کارگران ساختمانی آلمانی که یک کار سخت را در یک مکان دور افتاده در حومه بلغارستان شروع می کنند. سرزمین های خارجی حس ماجراجویی افراد را بیدار می کند...