آرجون در رویای اسکیت می باشد. آیا او می تواند به دنبال رویای خود برود و به یک قهرمان تبدیل شود؟

یک افسر ارتشی کم اعصاب که در مرزهای کشور مشتاقانه در حال خدمت است، با یک کار دشوار مواجه می شود؛ او بایستی تا امضای ترخیص خود را از دستان پدر دلسردش که رابطه خوبی با وی ندارد، بگیرد.

داستان زنی که بعد از سالها دوست قدیمی پدر مرحومش را ملاقات می کند، او صاحب یک دستگاه شهرفرنگ است که این زن در بچگی عاشقش بوده. فیلم رابطی است میان هند و افغانستان و داستان عشق و سینما....

داستان فیلم در مورد شخصیتی به نام آویینش می باشد که در شهر بنگالورو زندگی می کند. آویینش از کارش در زمینه فناوری اطلاعات متنفر می باشد چرا که او دوست داشته یک عکاس شود اما به خاطر پدرش در این رشته درس خوانده است. پدر او به تازگی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است و جنازه ی او به اشتباه به خانواده ای دیگر داده شده است.

دختری تازه عروس یک صندوق عتیقه را به خانه خود می آورد، غافل از اینکه داخل صندوق روح “ابراهیم عزرا” وجود دارد و …

در طی جنگ پاکستان و هند، بانکداری هندی توسط گروهی برای عملیات مخفیانه در پاکستان فراخوانده می‌شود.

داستان یک افسر اطلاعاتی به نام شیوا که باید از مهارت و هوش خود برای از بین بردن یک نوع مواد مخدر روانگردان در حیدرآباد استفاده کند.

داستان چهار زن که در روستایی که درگیر خشک سالی است زندگی و اتفاقات تلخ و شیرینی که برای آنان اتفاق میافتد.

داستان پسر جوانی به نام سوریا که به بیماری نادری به نام عدم حساسیت مادر زادی به درد مبتلاست. این بدان معنیست که او نمی تواند درد را حس کند. لذا تصمیم می گیرد که ورزش های رزمی را بیاموزد و دزدان خیابانی را از بین ببرد.

افسر سابق ارتش، کبیر، به عنوان معلم در کشمیر شروع به کار می‌کند. اوضاع زمانی که او دفتری را که سال پیش رها شده بود را پیدا می‌کند، به کلی تغییر می‌کند...

زنی سست اما خوش ذوق زمانی که از مردی حیله گر برای بازگرفتن ماشینش از یک دزد اهل بمبئنی کمک می‎خواهد خود را درگیر تجربه‎ای دگرگون کننده می‎سازد.

داستان روابط میان چهار برادر که عشق و نفرت را با هم تقسیم میکنند. اما زمانی که سه برادر به نام های ساجی، بونی و فرانکی سعی می کنند رابطه برادرشان بابی با عشقش بهتر شود, پیوند برادری شکلی دیگر به خود می گیرد.