زنی جوانی از شوهر بی وفاش جدا شده, عاشق مرد جوان تری میشود که به خانه همسایه نقل مکان کرده است. اما رابطه وحشتناک آن‌ها به زودی مسیر خطرناکی به خود می‌گیرد.

داستان دربارۀ پسری به نام پیتر است که از اینکه باید اتاقش را با پدربزرگش ( رابرت دنیرو ) شریک شود ناراضی ست, و تصمیم میگیرد که از هر طریقی شده جلوی این اتفاق را بگیرد.

در دهه 1970، یک دانشجوی پزشکی، به طور غیرقانونی، با استفاده از طنز، بیماران را درمان می کند.

یک رمان نویس سبک عاشقانه در تور کتابخوانی به همراه مدل روی جلد کتابش تهدید به ربودن می شود و با یک ماجراجویی بی رحمانه در جنگل روبرو می شود.

«ساموئل پیرت» پرستاری است که جان یک مرد را نجات می دهد، که بعدا مشخص می شود که او یک دزد است که بعدا همسر ساموئل را می رباید...

پرستاری به نام پائول پس از دزدیده شدن و گروگان‌گیری همسرش، به ناچار باید یک مضنون به قتل را از بیمارستان فراری دهد و با همکاری وی همسرش را نجات دهد. اما…

دیو ( جیسون بیتمن ) مردی متاهل , با سه فرزند و همسری مهربان است و میچ ( رایان رینولدز ) مردی مجرد است که به خوش گذرانی می پردازد. در یک شب سرنوشت ساز در حالی که میچ و دیو در یک فواره در حال ادرار کردن هستند , رعد و برق میزند و بدن آنها با هم عوض میشود و...

«دیو بازنیک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامی است که پس از یک سلسله سوء تفاهم های غریب محکوم می شود که یک دوره ی روان درمانی «مهار کردن خشم» را بگذراند. دیری نگذشته که «دیو» خود را با «دکتر بادی رایدل» (نیکلسن)، روان درمان گری معروف رودررو می بیند...

"وینسنت" سربازی که دچار مشکلات روانی است، برای محافظت از فرزند و همسر یک تاجر ثروتمند لبنانی استخدام می شود. بر خلاف آرامش ظاهری مریلند، او تهدیدی خارجی را احساس می کند.

داستان دو افسر پلیس کاملا متضاد به نام های دیاکیته و مونگ که باهم همکاری می کنند تا یک پرونده جنایی غیرمنتظره بزرگ را کشف کنند.

داستان یک مسابقه دهنده خیابانی که توسط یکی از دوستان ثروتمند خود به زندان انداخته شده است. اما پس از آزادی در اندیشه انتقام از اوست.

در سال 1955 پس از ناپدید شدن همکار و یکی از دوستان نزدیک، مامور مخفی"OSS 117" دستوری دریافت می کند تا جای او را در راس یک شرکت طیور در قاهره بگیرد. این پست پوشش او در طول عملیاتش و نجات منطقه است...

تابستان قبل از کالج، آودن با الی مرموز آشنا می شود. در حالی که شهر ساحلی کولبی در خواب به سر می برد، آن دو به سعی دارند به اودن کمک کنند تا طعم و لذت زندگی نوجوانی عاری از فکر خیال و پر از سرگرمی را بچشد.

بر اساس رمان عاشقانه ای به همین نام در سال 2014، این فیلم داستان زندگی عشقی دو جوان را دنبال می کند.

داستان مرد قدرتمندی بنام "میچ بوکانان" که به عنوان نجات غریق استخدام می شود اما بتازگی متوجه جنایتی می شود که صورت گرفته و پای او نیز گیر است و به همین دلیل می خواهد برای کشف یک مورد با ارزش، خلیجی که در نزدیکی محل کارش است را جستجو کند.

فردی به نام دیوید به تازگی متوجه شده که بر اثر اشتباه یک کلینیک در 20 سال پیش ، وی اکنون پدرِ 533 فرزند هست...

یک پدر وفادار بنام ایوان ( کیانو ریوز ) در یک شب بارانی به دو دختر ( لورنزا ایزو و بانو آنا د آرماس ) که در باران مانده اند و در خانه او را می زنند پناه میدهد , ایون سعی میکند برای آنها تاکسی بگیرد تا آنها را به مقصد برسند اما دو دختر در مورد قصد خود دروغ گفته اند و ....

خانم ویکتوریا ترمونت که از لایف استایل پروانه ای ( کسل کننده ) خود خسته است. مشتاق است که مخاطب خاص خود را پیدا کند.زمانیکه مرد غریبه ای خوش تیپ وارد کافی شاپی می شود که در آن کار میکند ,میخواهد تا توجه او را جلب کند...