هزار و یک فیلم . . .

داستان کلاسیک علاءالدین. علاءالدین دوره گردی است که عاشق پرنسس جازمین، دختر پادشاه می‌شود....

در قسمت جدید، «شرلوک هلمز» و دستیار او «دکتر واتسون»، به همراه برادرش «میکروف هلمز» و یک زن کولی بنام «سیمزا» باید مردی شرور به نام «پروفسور موریاتی» را سرنگون سازند.

در روایتی جدید از سری داستانهای شرلوک هولمز، کارگاه افسانه ای هولمز و دوست و همکار باوفایش جیمز واتسون در جنگی میان نیروی عقل و زور بازو درگیر می شوند، پس از یک سری قتلهای زنجیره ای و اسرارآمیز توسط ساحر «لرد بلک وود» و موفقیت هولمز در بستن پرونده، اینبار لرد بلک وود به طور اسرارآمیزی بازگشته و در صدد انجام دوباره قتلها و دیوانگی های خود و تهدید امنیت کشور انگلستان است و هولمز مامور جلوگیری از به خطر افتادن آرامش کشور می شود و ...

مامور MI6 و تیمش یکی از بزرگترین ستاره های سینمای هالیوود را برای کمک به آنها در یک ماموریت مخفی استخدام می کنند، چراکه فروش یک فناوری جدید تسلیحاتی مرگبار نظم جهانی را مختل کرده و آینده بشریت را تهدید می کند.

یک رئیس قاچاق مواد مخدر بریتانیایی قصد دارد امپراطوری بسیار پر سودش را به سلسله ای از بیلیونر های اهل اوکلاهاما بفروشد.

«تورکیش» و «تامی» از بوکسوری ایرلندی به نام «میکی» می خواهند تا در یک مسابقه ی مشت زنی شکست بخورد. از طرف دیکر یک گنگستر روسی، به نام «باریس» از گنگستری یهودی به نام «فرانکی» می خواهد که از طرف او روی مسابقه شرط بندی کند و در عین حال از صاحب یک مغازه ی نیز می خواهد تا با همدستان کودنش پولهای شرط بندی را بدزدد...

برای اچ، مردی مرموز و خشن که در استخدام یک کمپانی سازنده ماشین انتقال پول است و هر هفته صدها میلیون دلار پول نقد در لس‌آنجلس جا به جا می‌کند، توطئه‌ای چیده شده...

جاسوس سازمان C.I.A ناپلئون سولو و مامور سازمان روسی "ایلیا کوریاکین" با شروع جنگ سرد مجبور می شوند تا دشمنی های کشورهایشان را کنار بگذارند و در کنار هم کار کنند. هدف آنها از کار انداختن یک شبکه جنایی خطرناک که می خواهد تا جهان را در هرج و مرج غرق کند، می باشد.

داستان گروهبان جان که در آخرین سفر خود در افغانستان با مترجم محلی به نام احمد همراه می شود. احمد جان خود را به خطر می اندازد تا گروهبان جان را که مجروح شده است با عبور از مسیرهای طاقت فرسا به مکان امنی منتقل کند.

شاهزاده آرتور باید راه سختی را طی کند و به شهرش برگردد. او باید شمشیر را از سنگ بزرگ و سخت بیرون کشیده و با این شمشیر میراث بزرگش را از نو بنا سازد.

داستان این فیلم درباره‌ی فردی به نام «فارست گامپ» می‌باشد که روی نیمکت نشسته و منتظر اتوبوس است. او در همانجا، برای افراد مختلف، گوشه‌هایی از داستان زندگی خود را نیز تعریف می‌کند که مصادف با اتفاقات مهم دوران تاریخی آمریکا نیز می‌باشد.

کاپیتان «ویدیکر» خلبان یک شرکت هواپیمایی است و برخلاف قوانین، عادت به استفاده از مشروبات الکلی دارد. او در یکی از روزهای کاری و درحالیکه پرواز آرامی را پشت سر می‌گذارد ناگهان متوجه یک نقص جدی شده و هواپیما را در حال سقوط می‌بیند.