عاشقانه

داستان دو دوست صمیمی که از راه دور زندگی یکدیگر را تغییر می دهند، چراکه یکی از آنها تصمیم می گیرد به دنبال یک رویای مادام العمر باشد و دیگری داوطلب می شود تا پسر نوجوانش را تحت مراقبت داشته باشد.

دو دوست که برای تعطیلات به همراه دخترانشان به ساحلی می روند. ناگهان خود را در یک موقعیت شرمسار کننده میبینند.

داستان ویکتوریا، یک وکیل مطلقه سی و چند ساله که در تلاش است تا به بهترین نحو ممکن دو دختر خود را بزرگ کند. او که فردی عاقل و زیرک می باشد...

داستان دو همکار که به عنوان شریک در یک بازی توافقی، لذت و درد را چشیده و وارد یک رابطه می شوند. اما در این مسیر هیچ چیز همانند عشق نمی تواند به روحیات آنها صدمه وارد کند.

داستان زنی که پس درخواست ازواج از او با سوالات زیادی در مورد زندگی ایش از سوی دوست پسرش روبرو میشود.

زمانی که همسر نان آور خانه و خانواده اش می شود پس از اینکه شوهر شغلش را از دست میدهد،زنا بخشی از زندگی او می شود ...

در لس آنجلس عصر حاضر، یک فرهنگ متصل به رسانه های اجتماعی دو هزار ساله، رابطه ای را ایجاد می کند که مرز های فیزیکی و احساسی را تحت فشار قرار می دهد.

فرانسیس دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که در تابستان 1963 برای گردش و مسافرت به همراه خانواده اش به شمال نیویورک می‌روند. پدرش یک دکتر است و از فرانسیس انتظار دارد که به دانشگاه برود و با یک دکتر ازدواج کند. فرانسیس با یک مربی رقص به نام جانی اشنا می‌شود. رقاصه‌ای که با جان می‌رقصد حامله می‌شود و از کار باز می‌ماند. فرانسیس بدون اگاهی خانواده اش آمادگی خود را برای رقص اعلام می‌کند تا با اینکار به انها کمک کند. جانی می‌پذیرد. از آنروز جانی مربی رقص فرانسیس می‌شود و تمام وقت با او کار می‌کند. کم کم بین آنها عشقی به وجود می‌آید. فرانسیس می‌ترسد آنرا با پدرش در میان بگذارد. زیرا به طور قطع پدر حاضر نمی‌شود دخترش با یک مربی رقص ازدواج کند...

تابستان است و اِل ایوانز قرار است به دانشگاه برود و تصمیم بزرگی در زندگی اش بگیرد.رابطه ال و نوآ باز با چالش های مختلفی رو به رو است و ال باید تصمیم بگیرد با دوست پسر خود به کالج برود و یا به قول مدام العمر خود با دوست صمیمی خود برای رفتن به کالج عمل کند...

مردی عاشق یک دختر شهری می‌شود و می‌خواهد روزی با او ازدواج کند چرا که ازدواج با او باعث می‌شود جایگاه اجتماعی‌اش بالاتر برود.

گروهی از پسرانی که با یکدیگر دوست هستند به چند خواهر مرموز که تو خانواده ی خشک و مذهبیشان به شدت تحت مراقب هستند علاقه مند میشوند تا اینکه یکی از این خواهران دست به خودکشی میزند و ...

«امیلی» یک دختر فرانسوی است که با پدر پیرش زندگی می کند. تجربه های تلخ دوران کودکی اش باعث شده تا او کمی متفاوت به نظر بیاید. او در زندگی نمی تواند عادی رفتار کند تا اینکه بسته ای را در درون دیوار خانه اش پیدا میکند، امیلی سعی دارد صاحب آن جعبه را بیابد...

یک مرد باغبان در لس آنجلس سعی دارد پسرش را از دمخور شدن با گروه های اراذل و اوباش منع کند و به او فرصت هایی بدهد که خودش هیچ موقع در زندگی نداشته است...

دکتری بنام پینکوس (جروایس)، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می گردد. او می فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضا هایی هم دارند، مخصوصا فرانک هیلاری (کیلیر) که از او می خواهد از ازدواج همسر بیوه اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند...

در دهه ی هزار و هشتصد و چهل میلادی در انگلستان، یک فسیل یاب و یک زن جوان برای گذراندن دوران نقاهت به مکانی در کنار دریا فرستاده شده اند. آنها رابطه ی عمیقی با یکدیگر برقرار می کنند، رابطه ای که برای همیشه زندگی شان را تحت تاثیر قرار خواهد داد و...

داستان فیلم شور جوانی داستان پسر نوجوانی است بنام نیک (مایکل سرا) که پدر و مادرش جدا شده اند و او به همراه مادرش و دوست پسر او به یک کانکس در یک پارک برای زندگی نقل مکان می کنند، او از این شرایط زیاد راضی نیست ، اما با دیدن دختر زیبای همسایه شان در یک نگاه عاشق می شود و با شور و اشتیاق نوجوانیش گمان می کند راهی برای پایان تجرد و غلبه بر تنهایی های خود یافته است. همه انقلابها نیاز به یک رهبر دارند ، این جمله تبلیقاتی این فیلم است

"آنابل" دختری تازه وارد در یک مدرسه کاتولیک مخصوص دختران است.او که از دو مدرسه قبلی خود اخراج شده است به معلم خود "سایمون بردلی" علاقه مند می شود."آنابل" از علاقه اش دست نمی کشد تا اینکه "سایمون" مجبور می شود بین قلب خود و کار درست یکی را انتخاب کند...

یک فیلم کمدی در مورد آنچه می‌تواند اتفاق بیفتد وقتی که گوشی موبایل خود را بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی دوست دارید.