درام

چین، سال 1999. دوستان دوران کودکی "لیانگزی" و "ژانگ" هر دو عاشق دختر زیبای شهر "تائو" هستند. او در نهایت تصمیم می گیرد با "ژانگ" ثروتمند ازدواج کند.

وقتی فرد ناشناسی توجه مأمور قانون مدار و نترس اداره مالیات را به شواهدی در رابطه با مرد قدرتمندی در "لاکنو" جلب می کند، وی تصمیم می گیرد تا به ویلای او حمله نماید.

داستان کارمند میانسالی که با موجودات فضایی روبرو شده و قدرتی نامحدود را به دست می‌آورد.

در شرق اوکراین به خاطر تبلیغات منفی و دستکاری های منطقه ای، جامعه رو به افول است.

تام بطور اتفاقی متوجه میشه که سارا مبتلا به سرطان است و بدین ترتیب سارا به بیمارستان می برد. برخی از خانمها، که از اطرافیان این خانواده هستند، از این موقعیت استفاده میکنند و تام را مجذوب خودشان میکنند و بهتر است بگوییم تام آن ها را به خودش جلب میکند. چون هم تام خوش چهره است، هم اینکه سارا از زیبائی تحسین برانگیزی برخوردار است.

رانک مورفی مأمور پلیس که خاطرات تلخ جنگ ویتنام همچنان آزارش میدهد، همراه دستیار جدیدش، لایمنگود، عضو گروه گشت شبانه هلیکوپتر پلیس در لس آنجلس است. مورفی به لایمنگود میگوید که یکی از تفریحات آنان هنگام کار، دید زدن خانه های مردم است. در یکی از این چشم چرانیها آنان شاهد درگیری و هفت تیرکشی دو نفر هستند که به مرگ هر دو میانجامد…

داستان زن جوانی که گرفتار یک نفرین و تهدید وحشتناک می شود، او در 7 روز بعد قرار است توسط یک روح شیطانی به کام مرگ فرستاده شود.

صبح یک روز "مارکوس" مردی به نام "جان" را در حال سرقت از صندوق فروشگاهی می بیند اما او دستگیر می شود."مارکوس" خود را عنوان پلیس معرفی می کند و "جان" را از فروشگاه خارج می کند."مارکوس" به او می گوید که نقشه کلاهبرداری بزرگی در سر دارد و از او می خواهد که همکار او باشد...

آخرین نایب السلطنه هند ارباب مون باتن وظیفه می یابد تا بر انتقال قدرت از هند مستعمره بریتانیا به هند استقلال یافته نظارت کند ، اما ناگهان با جنگ های میان گروه های مختلف روبرو می شود و باید …

« آﻧﮋﻻ » ( ﻛﺎرﻳﻨﺎ ) رﻗﺼﻨﺪه اى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ » اﻣﯿﻞ » ( ﺑﺮﻳﺎﻟﻰ ) زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ و دﻟﺶ ﺑﭽﻪ ﻣﻰﺧﻮاھﺪ، اﻣﺎ « اﻣﯿﻞ » ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ او ﻧﯿﺴﺖ. « آﻧﮋﻻ » ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻜﺮ زﻧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرى ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮى، « آﻟﻔﺮد » ( ﺑﻠﻤﻮﻧﺪو ) دلﺑﺎﺧﺘﻪاش ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺲ ﺣﺴﺎدت « اﻣﯿﻞ » را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻰﻛﻨﺪ و او را واﻣﻰدارد ﺑﺮاى ﺣﻔﻆ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪى ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺗﻘﻼ ﺑﯿﻔﺘﺪ...

"فرو تراود کروگر" مربی سالخورده پیانو به زندانیان و نگهبانان آموزش پیانو می دهد.وقتی او سرکشی و عصیان "جنی فون لوبن" را در نواختن پیانو می بیند،به سرعت استعداد او را کشف کرده و به او پیشنهاد آموزش برای شرکت در یک مسابقه را می دهد و...

کنت، مرد جوانی است که موفق شده ماشین زمان اختراع کند و امیدوار است به کمک آن بتواند به گذشته سفر کند. او برای سفر خود به همسفر نیاز دارد به همین جهت در روزنامه آگهی می دهد و پس از مدتی همسفرانش را پیدا می کند اما آیا کنت واقعا می تواند در سفر زمان کند؟

وقتی جی موریتی جوان می فهمد که موج افسانه ای ماوریکس، یکی از بزرگترین موج های روی زمین، در چند مایلی خانه او در سانتا کروز وجود دارد، از یکی از موج سوار های افسانه ای محلی به نام فراستی هنسون تقاضا می کند تا او را برای موج سواری آموزش دهد...

پسری که که تازه از مدرسه اخراج شده پیش پدر مستبدش و برادر ناتنی کوچکترش که تا بحال از وجود او خبر نداشته، باز می گردد...

نویسنده موفق ولی بی نام و نشان انگلیسی استخدام می شود تا خاطرات نخست وزیر انگلیس آدام لنگ را به رشته تحریر در آورد، اما در این راه او به رازهای زیادی درباره زندگی شخصی او و مطالب دیگری پی می برد که زندگی او را به خطر می اندازد و …

اطلس شپرد، تحلیلگر داده‌ ی باهوش و انسان‌دوستی است که بی‌اعتمادی عمیقی نسبت به هوش مصنوعی دارد، او به زودی باید به ماموریتی ملحق شود تا یک ربات هوشیار شده را که گذشته‌ای مرموز با او به اشتراک می‌گذارد، دستگیر کند. با بسته شدن تمام روزنه های امید، تنها راه باقی مانده برای نجات آینده بشریت از هوش مصنوعی، اعتماد به آن است.

در اینده ای نزدیک، لوگانی پیر و خسته در یک مخفیگاه در مرزهای مکزیک از پروفسور X بیمار در حال مراقبت است. اما تلاش هاى لوگان برای پنهان شدن از دنیا و میراثى كه باقى گذاشته کاملا بهم میخورند زمانى كه یك جهش یافته جوان سر میرسد كه توسط نیرو هاى تاریك تحت تعقیب است.

یک جاسوس مرموز که به پارانویید مبتلاست , پی می برد زوجی که در حال جاسوسی از آنهاست،‌ ممکن است به قتل برسند...