فرانسه

در هتلی مجلل و قدیمی یک غریبه تلاش می کند زنی متاهل را متقاعد کند همراه با او بیاید اما به نظر می رسد آن زن به سختی رابطه ای مخفیانه که سال قبل داشته اند را به یاد می آورد....

«آنتونی» و «کریستین» مدتی است که باهم ازدواج کرده اند. آنتونی روی گل های در حال مرگ کار می کند‌، و کریستین که باردار است بطور خصوصی ویولون تدریس می کند...

ساعاتی پس از مرگ غم انگیز کوچکترین برادرشان در شرایطی نامعلوم، سه خواهر و برادر زندگیشان به آشوب کشیده می شود.

یک پلیس مخفی شهر دیترویت به نام دیمین (پل واکر) وظیفه دارد تا با همکاری یک مجرم سابق به نام لینو، به پاتوق خلاف‌کاران شهر دیتوریت که "ساختمان‌های آجری" نام دارد نفوذ کند. او باید وارد مقر فرمانده‌ی خلافکاران شده و نقشه او را برای نابود سازی شهر دیترویت خنثی کند.

پدر یکی از آدم رباها که به دست برایان میلز کشته شده بود، قسم می خورد در مسافرتی که خانواده میلز به استانبول ترکیه دارند، از او و همسرش انتقام بگیرد...

داستان مردی بنام «کالوم لینچ» که متوجه می شود جد بزرگش "آگوآیر" در کشور اسپانیا یک قاتل بزرگ بوده است که با گروهی خطرناک و تبهکار که به آنها «تمپلارها » می گفتند، در نبرد بوده است.

ماریان لین به همراه شوهرش که یک فیلم ساز است برای تعطیلات به یک جزیره میروند.در این جزیره به صورت غیرمنتظره ای با یک دوست قدیمی و دخترش برخورد میکنند که اتفاقات ناگواری را برای ان ها رقم میزند...

در سال 1970، مسابقه Miss World در لندن برگزار شد که میزبان افسانه کمدی ایالات متحده، باب هوپ بود. جنبش تازه تأسیس آزادی زنان با ادعای اینکه مسابقات زیبایی زنان را تحقیر می کند، یک شبه با حمله به صحنه به شهرت رسید.

«رزتا» (دوکن) با مادر الکلی، بی مسئولیت و نومیدش (یرنو) در یک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتی دارد و نه آب لوله کشی، زندگی می کند. او آرزوی یک زندگی معمولی را دارد و می خواهد شهروند مفیدی برای جامعه باشد، اما از همین حداقل هم محروم است. تنها کسی که با «رزتا» احساس هم دردی می کند، «ریکه» (رونژیونه) است که در یک دکه ی تنقلات فروشی کار می کند و حقوق بخور و نمیری دارد....

زنی متاهل و مردی مجرد با هم آشنا می شوند. آنها عاشق می شوند، بحث کرده و از هم جدا می شوند. فصلها می گذرند. مرد و زن بار دیگر با هم برخورد می کنند، اما همسر سابق زن همه چیز را به هم می زند...

دانشجویان کالج، کندی (ونسا هاجنز)، فیث (سلنا گومز)، بریت (اشلی بنسون) و کوتی (ریچل کورین) پول نقدی را که برای یک سفر تعطیلات بهار نیاز دارند، کم دارند، بنابراین از یک غذاخوری غارت می‌کنند و به فلوریدا می‌روند. با این حال، پلیس به زودی مهمانی را متلاشی می کند و آنها را دستگیر می کند. آنها در ادامه وارد یک باند قاچاق مواد مخدر میشوند و...

در ماه می سال 1944،گروهی از زنان ارتش و مقاومت فرانسه برای عضویت در گروه کماندوهای بریتانیایی تحت فرماندهی "لوئیس دسفونتیانس" و برادر او "پییر" نام نویسی می کنند.ماموریت آنها نجات یک زمین شناس ارتش بریتانیا که در نورماندی دستگیر شده و به قتل رساندن یکی از کلنلهای اس اس آلمانی است و...

کاترین و دیوید استوارت (جولیان مور، لیام نیسون) یک زوج ثروتمند هستند که در منطقه ای مجلل در تورنتو زندگی می کنند.اما همه چیز در بهشت کوچک آنها خوب نیست.کاترین میشود که دیوید که یک استاد موسیقی است با شاگردانش به او خیانت میکند.او فردی را بنام کلوئی (آماندا سیفرید) را استخدام می‌کند تا با دیوید ملاقات کند و ببیند آیا او تسلیم وسوسه می‌شود یا نه اما ...

هنگامی که پاتریک، نامزد سابق جما تِیت به روستای نورمن برمی گردد، متوجه می شود که جما مدتی است با فردی به نام چارلی بُوِری ازدواج کرده است و...

لوئیس (آنتونیو باندراس) و جولیا (آنجلینا جولی) ابتدا با ازدواج و سپس با عشق و میل شدید به هم پیوند می خورند. اما هر چه لوئیس به جولیا نزدیک‌تر می‌شود، معمای‌تر به نظر می‌رسد. برای لوئیس، تنهایی که منجر به عشق می‌شود، تبدیل به علاقه‌ای می‌شود که فراتر از عقل است و از قراردادها سرپیچی می‌کند، زیرا او و جولیا درگیر یک رقص خطرناک می‌شوند که آنها را در سراسر کوبا، به وسواس، اروتیسم و شاید حتی قتل می‌برد.

دیرک پیت کاشف و ماجراجوی بزرگ که در موسسه تحقیقات زیر آب کار می کند، سکه ای قدیمی متعلق به گنجی افسانه ای را می یابد و برای یافتن آن به خطرناک ترین منطقه آفریقا در نیجریه می رود...

یک رئیس جنایتکار بدنام دو دزد افسانه ای اتومبیل را مجبور می کند تا یک ماشین گران قیمت را بدزدند تا آزادی خود را به دست آورند. این تیم با پیوستن دو زن زیبا، یک هفته فرصت دارند تا دزدی جسورانه ای را انجام دهند یا همه چیز از جمله جانشان را از دست دهند

"داستان زنی معتاد به آمفتامین به نام نورا (با بازی گلشیفته فراهانی) که زندگی چندان خوبی ندارد. او از همسرش طلاق گرفته و برای امرار معاش مجبور به کار کردن در شرکت حمل و نقل است. او تلاش میکند تا حضانت دخترش را بدست آورد."