فرانسه

مکالمات ساده باعث ایجاد تعاملات انسانی پیچیده می شود. ژان، معلم فلسفه در یک دبیرستان است. نامزد او دور است و او نمی خواهد در آپارتمان آشفته اش بماند بنابراین ...

یک پسر شش ساله و سگش به دنبال خنثی کردن تلاش نازی ها برای دستگیری مبارزان مقاومت فرانسه هستند...

یک دختر جوان به قصد انتقام به گروه جنایتکاری که برادرش را کشته‌اند نفوذ می‌کند. نقشه او این است که اعضای گروه را یکی پس از دیگری بکشد.

در تعطیلات تابستانی در کنار دریاچه، یک مرد مسن درگیر جرأت می کند با دو خواهر ناتنی نوجوان زیبا معاشقه کند، علیرغم نامزدی اش با دختر یک دیپلمات و این واقعیت که دخترها دوست پسر دارند...

سول هفت ساله روز را در خانه پدربزرگش می گذراند تا یک مهمانی غافلگیرکننده برای پدر سول، توناتیوه برگزار کند. با محو شدن نور روز، سول متوجه می شود که دنیای او به طور چشمگیری تغییر می کند.

افسانه ای هومری که سفر پرماجرا دو پسر جوان به نام های سیدو و موسی را روایت می کند که داکار را ترک می کنند تا به اروپا برسند.

دو لوله کش بروکلین، ماریو و لوئیجی، باید به بعد دیگری سفر کنند تا شاهزاده خانمی را از دست دیکتاتور شیطانی پادشاه کوپا نجات دهند و او را از تسلط بر جهان باز دارند.

جینجر پس از فرار از مزرعه تویدی، پناهگاه جزیره ای آرام برای کل گله پیدا کرده است. اما در سرزمین اصلی، تمام جوجه‌ها با تهدید جدیدی روبرو می‌شوند و جینجر و تیمش تصمیم می‌گیرند وارد آن شوند.

صاحب آخرین میخانه باقی مانده در دهکده ای در شمال شرقی انگلستان،به نام بلوط پیر،سعی میکند که میخانه خود را حفظ کند،این دهکده جایی است که مردم با بسته شدن معادن زمین های خود را ترک می کنند. خانه ها ارزان و در دسترس هستند، بنابراین آن را به مکانی ایده آل برای پناهندگان سوری تبدیل می کند.

پارکرها، خانواده‌ای منزوی که از آداب و رسوم باستانی پیروی می‌کنند، متوجه می‌شوند که وجود مخفیانه‌شان تهدید می‌شود، زیرا باران سیل آسا به منطقه‌شان می‌رسد و دختران آیریس و رز را مجبور می‌کند مسئولیت‌هایی فراتر از مسئولیت‌های یک خانواده معمولی را بر عهده بگیرند.

مردی به زادگاهش بازمی‌گردد، جایی که خاطرات و آرزوهای گذشته او را تسخیر کرده است.

در کارولینای شمالی دوران افسردگی، آینده امپراتوری چوب جورج پمبرتون زمانی که با سرنا ازدواج می کند، پیچیده می شود.

یک مادر مجرد ملخ ها را به عنوان منبع غذایی پر پروتئین پرورش می دهد، رفته رفته تولید و پرورش ملخ ها با مشکل مواجه می شود تا زمانی که متوجه می شود که چشیدن طعم خون باعث رشد ملخ ها می شود و ...

دانیل، راننده یک تاکسی بسیار خاص در مارسی، به موقع یک فوتبالیست معروف را به استادیوم می برد و بعداً به دوست پلیس دست و پا چلفتی خود، امیلین، کمک می کند تا مرد خطرناک بلژیکی را پس از فرار از گارد امیلین، بگیرد.

یک دانشجوی کالج که در یک سینما کار می کند با مردی به نام رابرت که اختلاف سنی قابل توجه ای با او دارد قرار ملاقات میگذارد. متوجه می شود که این شخص کاملا با شخصیتی که در فضای مجازی با اون پیام های عاشقانه رد و بدل می کرد، متفاوت است.

در این فیلم رافائل کوئنارد در نقش مردی بازی می کند که یک تئاتر پاریسی را گروگان می گیرد و نمایشنامه را به کارگردانی خود بازنویسی می کند.

هنری، یک جنایتکار کوچک که به آلکاتراز فرستاده شده است، در حال تلاش برای فرار دستگیر می شود و به عنوان مجازات، در سلول انفرادی قرار می گیرد. او به جای اینکه حداکثر نوزده روز بماند، سال ها در سردی و تاریکی کامل تنها نگه داشته می شود تا یک دیوانه و یک قاتل ظاهر شود. این یک وکیل تازه کار است که ثابت می کند آلکاتراز مقصر است و هنری نباید اعدام شود.

قاتل حرفه ای رابرت راث می خواهد قبل از بازنشستگی چند قرارداد دیگر را انجام دهد اما میگل بین، هیتمن تازه وارد جاه طلب به کشتن اهداف رات ادامه می دهد.