سوئیس

در حالیکه تروریست ها قصد دارند در لندن خرابکاری و ترتیب یک حمله بیولوژیکی را بدهند، مامور FBI وارد ماجرایی می شود ماجرایی که عواقب خوبی در بر ندارد...

در انگلستان قرن سیزدهم، یک شوالیه معبد و چند نفر از بارون ها (اشراف زاده ها)،برای دفاع از قلعه روچستر در برابر پادشاه ظالم جان مبارزه می کنند.

فردی که که در واقع مامور دولت می باشد، برای یک آزمایش انتخاب می شود، اما او که به خوبی آموزش دیده ، به قدرتی غیر قابل کنترل می رسد.

«اسکارلت جوهانسون» در این فیلم نقش یک موجود فضایی را بازی می‌کند که می‌تواند مردان را به ورطه‌ی نابودی بکشاند. اما کم کم برایش سوال پیش می‌آید که چرا این رابطه‌ها را از لحاظ عاطفی و انسان وارانه ای ادامه ندهد...

نمو، یک دزد حرفه ای اشیاء هنری، پس از اینکه سرقت او طبق برنامه پیش نمی رود، در پنت هاوس یک ساختمان در نیویورک به دام افتاده است. در اطراف نمو چیزی جز آثار هنری گرانبها یافت نمیشود، باید از تمام هوش و خلاقیت خود برای زنده ماندن استفاده کند...

ماما جوان و شجاعی به نام کریستین با شیطان پیمان می بندد تا روستای خود را از وحشت وحشیانه شوالیه های آلمانی نجات دهد. همانطور که دهکده توسط طاعون عنکبوت ویران می شود، کریستین از ناجی به شکار تبدیل می شود و...

در دنیایی که رو به ویرانی است یک زن تنها به نام آن (مارگوت رابی) در مزرعه‌ی سابق پدرش زندگی می‌کند. در شرایطی که بیشتر مردم جهان به خاطر تشعشعات هسته‌ای جان خود را از دست داده‌اند، جایی که آن در آنجا زندگی می‌کند امن به نظر می‌رسد، تا اینکه سر و کله ی دکتری پیدا می شود که دید علمی به تمام این قضایا دارد.

لیزا از آرزوهای خود به عنوان نمایشنامه نویس و صحنه هنری برلین دست کشیده و اکنون با همسرش که یک مدرسه بین المللی را اداره می کند، در سوئیس زندگی می کند. وقتی برادر دوقلوی او بیمار می شود، او به برلین برمی گردد و...

زندگی یک مرد جوان پس ااینکه فلج می شود کاملا تغییر می کند.پیشرفت او تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. اما او با میمونی کنجکاو و باهوش ملاقات می کند.

لوری اش یک سارق جواهرات است. او در قالب یک عکاس در جشنواره کن ۲۰۰۱ شرکت می‌کند تا زنی ثروتمند که جواهرات گرانقیمتی دارد را به دام بیندازد. لوری نهایتاً موفق به سرقت جواهرات می‌شود و آنگاه راه گریز را پیش می‌گیرد.

داستان دو مدل که خود را در یک دوراهی در حرفه خود می بینند.

داستان میزبان در برهه ای از تاریخ کره زمین می گذرد که در آن بیگانگان علاوه بر اینکه بر زمین قدم گذاشته اند، دخل و تصرفی هم بر آن داشته اند. این بیگانگان ، با به تسخیر در آوردن بدن انسانها و کنترل ذهن آنها ( هنگامی که بدن تسخیر می شود، چشمها روشن می شود و خاطرات هم پاک یا دستخوش تغییر میشود ) ، به نوعی می توان گفت که کنترل زمین را بر دست گرفته اند و تنها عده ای از انسانهای واقعی باقی مانده اند که در حال مبارزه برای بازپس گیری هویتشان هستند.

زنی متاهل و مردی مجرد با هم آشنا می شوند. آنها عاشق می شوند، بحث کرده و از هم جدا می شوند. فصلها می گذرند. مرد و زن بار دیگر با هم برخورد می کنند، اما همسر سابق زن همه چیز را به هم می زند...

پرووانس، دهه ی 1930. «اوگولن سوبیران» (اوتوی) به کمک توطئه ای که با عمویش، «سزار» (مونتان) طرح کرده بود، در کسب و کار پرورش گل به موفقیت رسیده است. او دل باخته ی «مانون» (بئار)، دختر «ژان دو فلورت»، (مزرعه داری که طی این توطئه به خاک سیاه نشست و مرد) شده است.

زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...

مردی که توسط زباله های سمی نابینا شده, قدرتی بدست می آورد, و به عنوان یک ابرقهرمان هنرهای رزمی با جرم و جنایت مبارزه می کند.

بعد از اینکه همکار یک آدم کش و همکار یک پلیس نیو اورلئانی کشته می شوند، دو عضو باقی مانده برای نابودی دشمن مشترکشان اتحادی را در میان خودشان تشکیل می دهند و...

معلم جدید در یک مدرسه شبانه روزی پسرانه با جدیت اثر مثبت موسیقی در زندگی دانش آموزان را بررسی میکند …