«ند کلی» (جاگر)، جوانی نورده ساله، از دوران حبسی که به ناحق محکوم شده، آزاد می‌شود و نزد خانواده ایرلندی‌اش که اکنون در استرالیا زندگی می‌کنند، می‌رود. آنجا خواهرش، «مگی» (کریگ) را ناراضی از ازدواجش می‌بیند. مادرش (کی) نامزد یک اسب دزد آمریکائی به‌نام «جرج کینگ» (باری) شده و برادرش، «جیم»

زن و شوهری از کشوری جنگ زده، پسری را به فرزندی قبول کرده و بزرگ کرده اند. این پسر در چشم آنان بی عیب می باشد. تا این که یکی از معلم های دلسوز دبیرستان متوجه چیزی می شود که جایگاه پسر به عنوان شاگرد نمونه ی دبیرستان را به خطر می اندازد، و این زن و شوهر را نسبت به پسرشان مردد می کند.

داستان دو برادر دو قلو که به خانه مادر خود می روند و شروع به شک کردن در رابطه با چند مسئله می کنند.

خانواده فاربر برای گذراندن تعطیلات به خانه ویلایی خود در کنار دریاچه رفته اند. اما در بدو ورود با پیدا شدن سر و کله دو پسر خوش سیما - پیتر و پل - با لباس های گلف بر تن آرامش شان بر هم می ریزد...

هنگامی که یک کوهنورد در یک کولاک گرفتار می شود، با یک غریبه سرگردان روبرو می شود و باید هر دو را قبل از شب از کوه پایین بیاورد.

در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد.

پس از افشای گری های تکان دهنده شورشیان، تریس باید از دیواری که شیکاگو را احاطه کرده فرار کرده و حقیقت تکان دهنده دنیای اطراف خود را کشف کند.

"ورونیکا فرانکو" در ونیز قرن شانزدهم با بی پولی زندگی می کند.او فرانسه را متقاعد می کند تا در جتگ علیه ترکیه به ونیز کمک کند.او با این کار تبدیل به قهرمان شهر می شود.اما وقتی طاعون به شهر وارد می شود،کلیسا او را به جادوگری متهم می کند...