داستان فیلم Moxie در خصوص کودکی ۱۶ ساله‌ی خجالتی می‌باشد که از وضعیت موجود در دبیرستان خود، از لحاظ جنسی و فرهنگی، خسته شده است. وی تصمیم می‌گیرد تا گذشته‌ی عصیانگر مادر خود را مورد الهام قرار دهد و به همین ترتیب، آشوبی در مدرسه ایجاد می‌کند. اتفاقات عجیب و غیر قابل پیش بینی رخ می‌دهد تا اینکه ....

هنگامی که زمین در میان جنگی کهکشانی بین دو نژاد فضایی گرفتار است، کارول دانوِرز تبدیل به یکی از قوی ترین قهرمانان جهان می شود.

پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند...

«تور» جنگجویی قدرتمند اما متکبر از قلمرو افسانه‌ای «آسگارد» تبعید شده تا در این دنیا همراه انسان‌ها زندگی کند، و از این رو، او به یکی از بهترین مدافعان آن‌ها تبدیل می شود.

وقتی «نیک فیوری» مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D درمیابد که امنیت زمین توسط «لوکی» مورد تهدید قرار گرفته ، به کمک ابرقهرمانانی چون «مرد آهنی»، «هالک شگفت انگیز»، «تور»، «کاپیتان آمریکا»، و «بیوه‌ی سیاه» به مقابله با او بر می خیزد، تا از بروز فاجعه در جهان جلوگیری کند.

«تونی استارک» که یک مخترع و کارخانه دار میلیاردر است، به وسیله چند نفر دزدیده می شود و آنها او را مجبور می کنند که سلاحی اسرار آمیز بسازد اما به جای آن استارک زره ای آهنین می سازد و به وسیله این زره از چنگشان می گریزد و به آمریکا بر می گردد و تصمیم می گیرد از این زره برای مبارزه با شر استفاده کند.

درباره مادری افسرده ادل و پسرش هنری می باشد. هنری در یک حادثه آسیب می بیند و پلیس شروع به جستجو برای پیدا کردن مقصر حادثه می کند….

یک بچه روبات ,که با تکنولوژی بسیار پیشرفته‌ای ساخته شده ، تمام تلاش خود را به کار می بندد تا به یک پسر واقعی تبدیل شود و دوباره عشق مادرش را که یک انسان واقعی ست، را بدست آورد.

مردی فریبکار بنام «ویکتور مانچینی» برای اینکه بتواند خرج بیمارستان مادرش را بپردازد، دست به روش منحصر به فردی برای جلب دلسوزی مردم می زند...

کارتر وب تصمیم میگرد که برای مراقبت از مادر بزرگ خود به نزد او برود و شکست عشقی خود را هم فراموش کند، اما در آنجا با دختری آشنا میشود...

دو دختر شهر نیویورک با یکدیگر پیمان می بندند که باکرگی خود را در اولین تابستان خارج از دبیرستان از دست بدهند. وقتی هر دو عاشق یک هنرمند خیابانی می شوند، دوستان برای اولین بار ارتباطشان را آزمایش می کنند.

یک گروه فیلمسازی وارد شهری کوچک می شوند، شهری که ساکنان آن آماده هستند تا ارزشهای خود را در مقابل زرق و برق نمایش تسلیم کنند...

کیدمن و باردم در این فیلم به ترتیب ایفاگر نقش لوسیل بال و دسی آرناز هستند، یعنی زوجی که ستاره های سیتکام I Love Lucy بوده اند. داستان این فیلم در طول یک هفته تولیدی از سریال I Love Lucy در سپتامبر 1952 جریان دارد، یعنی از روز دوشنبه و دورخوانی فیلمنامه در آن روز، تا روز جمعه که در آن فیلمبرداری در مقابل مخاطبین صورت میگیرد. در این مدت است که «لوسی» و «دسی» با بحرانی مواجه میشوند که میتواند هم حرفه و هم ازدواجشان را نابود کند.

این فیلم اتفاقاتی را از زوایای مختلف به تصویر می کشد که نهایتا به یک تصادف اتومبیل در ساعت ۱۱:۱۴ عصر منتهی می شوند...