یک پدربزرگ مهربان برای نوه‌ی بیمارش قصه‌ای که نسل به نسل به او رسیده را بازگو می کند.

تغییر در خطر زمانی جهان باعث بروز مشکلاتی می شود و ابرقهرمانان برای حل این مشکل وارد صحنه می شوند...

وکیلی کذاب بنام «فلچر رید» (جیم کری) بخاطر آرزوی پسرش در جشن تولد، به مدت ۲۴ ساعت نمی تواند هیچ دروغی بگوید.

«تن تن»، خبرنگار جوان بلژیکی، اینبار به همراه کاپیتان «هادوک» درگیر ماجرای راز یک کشتی غرق شده ی قدیمی و محموله ی مخفی اش میشود که توسط جد کاپیتان هادوک هدایت می شده. اما کس دیگری هم در جستجوی این کشتی است...

دو مرد در مخفیگاه یک قاتل سریالی بنام «جیگسا» در حالی به هوش می آیند که یک جسد بین‌شان قرار گرفته، آن دو باید از قوانین خاصی تبعیت کنند ،تا از این بازی مرگبار که برایشان تدارک دیده شده، زنده بیرون بیاییند.

«ف. و. مورنا» (مالکوویچ) خیال دارد نسخه ای سینمایی از «دراکولا»ی «برام استوکر» را بسازد. «ماکس شرک» (دافو)، ایفاگر شخصیت «کنت اورلاک» پیرو روش بازیگری «استانیسلافسکی» است و فقط در صورتی در گفت و گوها شرکت می کند که کاملا در جلد شخصیتش فرو رفته باشد. اما بقیه ی بازیگران اصلا آمادگی بازی واقع گرایانه را ندارند...

فرمانده «جیمز بلاک» (دان)، «تاپر هارلی» (شین) را که سالهاست به دلیل مشکلات روانی، دور از اجتماع و نزد یک قبیله ای بومی زندگی می کند فرا می خواند تا عضو یک گروه پرواز نخبه با مأموریتی ویژه شود...

دختری کم شنوا مریم مقدس را ملاقات می کند و ناگهان شنوایش را بدست می آورد و شفا می گیرد. در حالی که مردم برای دیدن او سرازیر می شوند، حوادث وحشتناکی رخ می دهد.

پلیس در حال گرفتن رد یک قاتل سریالی است، و در همین حال یکی از قربانیان قاتل برای اولین بار موفق به فرار می شود و به پلیس در گرفتن او کمک می کند...

ریک استیونز نوجوان روی نینا پنینگتون (سلنا گومز) کراش دارد. آنها با هم به یک سفر دوستانه را شروع میکند در حالی که نینا در جدال با دوست پسر سلطه گر خود کوین است...

بعد از کشتار های فراوان جیگسا چند نفر از نجات یافتگان گرد هم جمع میشوند تا پرده از راز Bobby Dagen یکی از نجات یافتگان بردارند اما…

یک دختر و پسر سعی می کنند مبنای رابطه خود را رفع نیازهای جسمی قرار دهند، اما طولی نمی کشد که می فهمند که از رابطه خود چیزی ماورای آن می خواهند.