یک سرهنگ ارتش ایالات متحده و یک زن غیرنظامی که او را سرپرستی می کند، باید تسلیحات هسته ای مسروقه روسیه را قبل از استفاده تروریست ها ردیابی کنند.

یک طراح جدول نشریات (ساندرا بولاک) عاشق یک فیلمبردار شبکه ی (توماس هیدن چرچ) CNN می‏شود و باور دارد که وی عشق گمشده ی زندگی اوست و تمام تلاشش را می‏کند تا به او بفهماند که آن دو برای یکدیگر آفریده شده اند...

«ال ماریاچی» نوازنده گیتار دوره گرد وارد شهری میشود. شهری که مملو از خلافکار و آدمکش است. او از گذشته خود فراریست و به دنبال مکانی امن برای زندگیست. در ابتدای ورود به شهر مجبور به درگیری با چند خلافکار و کشتن آنها میشود و این شروع مشکلات بیشتر برای اوست.

در سریال تلویزیونی Sleeper Cell اسلامگرایان افراطی زیر نظر سرکرده سنگدلی که با اسامه بن لادن در تماس است، از دید یک مامور مسلمان و سیاهپوست FBI نشان داده می‌شوند که در هسته مرکزی این شبکه تروریستی نفوذ کرده است. نقش مامور مسلمان اف بی آی را هنرپیشه سیاهپوست مایکل ایلی Michael Ealy ایفا می‌کند و در کل سریال Sleeper Cell به دشواری روزمره مبارزه با خطر تروریستی در درون آمریکا، از پائین نگاه می‌کند و مبارزه‌ای که در قلمرو افکار و عقاید جریان دارد را نیز نشان می‌دهد.

در یک زندان مخوف که زندانی ها باید برای سرگرمی نگهبانان، تا سرحد مرگ با هم مبارزه کنند، مردی به نام «کایل» سعی دارد جان سالم به در ببرد...

داستان تراژیک و بحث برانگیز کامرون تاد ویلینگم، که در تگزاس برای کشتن سه فرزندش پس از شواهد علمی و شهادت متخصص که باعث تقویت ادعاهای بی گناهی او شد، سرکوب شد.

دنی رُمن، پلیس ماهر و زبردستی است که تخصصش در مذاکره با بزهکاران و گروگان گیران می باشد. دنی برای اثبات بی گناهی اش، گروهی از مردم را در یک اداره دولتی گروگان می گیرد. او که خود به تمام فوت و فن چنین مذاکراتی واقف است از پلیس که ساختمان را محاصره کرده است می خواهد که کریس سایبان، یکی از افسران هم رتبه خودش که در بخش دیگری مشغول به کار است را برای مذاکره با او بیاورند...

بن (کوین هارت) که در آستانه روز عروسی اش قرار دارد به همراه برادر زنش جیمز (آیس کیوب) به میامی میرود تا یک باند قاچاق مواد مخدر را سرنگون سازد…

کتی (جنیفر کانلی) که به تازگی از اعتیاد رها شده در خانه ای کوچک در نزدیک ساحل در شمال کالیفرنیا زندگی می کند؛ او که به خاطر جدایی از همسرش دچار افسردگی ست و به اتفاقات اطرافش بی توجه، به اخطاریه هایی که برای مالیات عقب افتاده اش دریافت می کند هیچ اعتنایی ندارد و تنها زمانی متوجه موقعیت خود می شود که ماموران برای تخلیه خانه و به حراج گذاشتنش به زور به خانه اش می آیند.