در سال 1962 در شهر نیویورک، عشق بین یک روزنامه نگار پلی بوی و یک نویسنده مشاوره فمینیست شکوفا شد.

در دوران نوجوانی، دانی پدر پسری به نام تاد شد و او را تا تولد 18 سالگی تاد به عنوان یک والد مجرد بزرگ کرد. حالا دانی درست قبل از عروسی تاد پس از سال ها دوری دوباره ظاهر می شود و دنیای داماد را به هم می ریزد.

داستان دو خواهر که تصمیم میگیرند آخرین مهمانی را در خانه قدیمیشان قبل فروش خانه توسط پدر و مادرشان در آنجا راه بیندازند.

فیلم درباره مردی است که با حلقه عروسی خود می تواند دختران جذاب را به طرف خود جذب کند. در این بین میان او و یکی از همان دختران ماجراهایی اتفاق می افتد که باعث تغییر جهت زندگیش می شود...

دو آتش نشان بروکلینی به نام های «لری» (جیمز) و «چاک» (سندلر) برای استفاده از بیمه ی عمر تظاهر می کنند که هم جنس خواه هستند؛ در حالی که «لری» به تازگی همسرش را از دست داده و فرزند دارد و «چاک» مجرد است...

«مایکل نیومن» (سندلر) یک دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون به دست می آورد که نه تنها به او اجازه می دهد تلویزیون و دستگاه صوتی اش را از راه دور کنترل کند، بلکه این امکان را در اختیارش می گذارد که کل زندگی اش را به میل خودش عقب و جلو کند یا از حرکت باز ایستاند...

فیلم داستان دو دوست دبیرستانی را روایت می‌کند که یکی از آنها بعد از داشتن یک رابطه‌، تنها 24 ساعت فرصت دارد تا قرص ضدبارداری پیدا کند.