گروهی از خوکچه‌های هندی که مخصوصاً آموزش دیده‌اند، اعزام می‌شوند تا مانع از تصرف یک میلیاردر شیطانی در جهان شوند.

فرانک به دنبال اختلاف پدر و مادرش در زندگی، و جامه عمل پوشاندن به آرزوهای پدر، تصمیم می‌گیرد به فرد پولداری تبدیل شده و همچنین، به شأن اجتماعی بالایی دست پیدا کند. در همین راستا، از جعل یک چک شروع کرده و از ظاهر شیک و جذاب خلبانی برای نقد کردن چکها بهره می‌برد.

روزهای تندر؛ فیلمی در ژانر ورزشی اکشن درام به کارگردانی تونی اسکات است. کول تریکل، جوان بی تجربه اما جویای نام و علاقه مند راندن اتوموبیل های مسابقه ای، مورد حمایت تیم دولن قرار می گیرد. از طرف دیگر هری هاگ، راننده سابق، نیز نقش مربی او را به عهده می گیرد. کول رقیبی به نام رودی برنز دارد…

جزابل با بازگشت به خانه دوران کودکی خود در لوئیزیانا برای بهبودی پس از یک تصادف وحشتناک رانندگی، با روحیه ای که مدت ها در حال شکنجه است روبرو می شود که به دنبال بازگشت او بوده است - و قصد ندارد اجازه دهد او فرار کند.

یک فضانورد در سیاره‌ای ساکن است که در آن میمون‌هایی شبه انسان زندگی می کنند، و با مشت آهنین بر سیاره حکمرانی می کنند.

یک ستاره ی دنباله دار عظیم به طرف کره ی زمین در حرکت است. قرار بر این می شود که «هری استامپر» (ویلیس) و گروهش روی تکه ی اصلی ستاره ی دنباله دار فرود بیایند، تا عمق ۲۰۰ متر آن را سوراخ کنند و یک بمب اتمی در آن کار بگذارند. انفجار این بمب ستاره ی دنباله دار را دو نیم خواهد کرد...

در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...

فیلم با لحظات فرود آپولو 11 بر ماه آغاز می شد و روایت بر مبنای شخصیت جیم لاول، فضانورد معروف آمریكایی و فرمانده آپولو 13 شكل می گیریرد. داستان ضمن روایت زندگی خانوادگی آنها از یك سو و مشكلات عظیمی كه در راه این ماموریت پشت سر گذاشتند، از سوی دیگر ادامه می یابد.

آقای بین به آمریکا سفر می کند و به او مسئولیت نقاشی گرانبهایی را می دهند تا اینکه نقاشی را خراب می کند و …

«بیل» (ماکیو)، پسرک دانشجوی دوست داشتنی اهل شمال، و رفیقش، «استنلی» (ویتفیلد) را در شهرکی دور افتاده در جنوب، به زندان می اندازند و کمی بعد آن دو خبردار می شوند که به جنایتی متهم شده اند. «بیل» که نه پولی در بساط دارد و نه دوست و آشنایی، تصمیم می گیرد با پسر عمویش، «وینی» (پشی) که به تازگی وکیل شده، تماس بگیرد.