مینیون های کوچک و دوست داشتنی با سه فیلم کوتاه بازگشته اند تا خنده و شادی را به خانواده ها بیاورند.

داستان سریال درباره مردیست که دخترش گم میشود . یک مرد تنها که در زمان جست و جوی دخترش رازهای پنهانی از دوستان و نزدیکانش برملا میشود و …

زندگی یک دامدار و خانواده اش که در تپه های شیب دار تیمبوکتو زندگی می کنند و خود را از جهادگرایان دور نگاه داشته اند. دچار آشوب و هرج و مرج می شود.

مردی به خانه یک میلیاردر فناوری نفوذ می کند، اما وقتی وی و همسرش در آخرین لحظه وارد می شوند، همه چیز بهم می ریزد و ...

در یک زمین بایر استرالیایی پر از زامبی، سرباز ریس زندگی خود را وقف تعقیب و دستگیری بازماندگان برای جراح ژنرال کرده است تا بلکه راه درمانی برای او پیدا کند‌.

در زمانه‌ای که هیولاها به زمین قدم گذاشته‌اند، مبارزه بشر برای آینده‌اش سبب رویارویی گودزیلا و کونگ شده و دو نیروی قدرتمند را در نبردی ویرانگر مقابل هم قرار داده. در حالی که سازمان سری مونارک مأموریتی پرخطر در مناطق ناشناخته آغاز و سرنخ‌هایی از تاتیتان‌ها کشف می‌کند، توطئه‌ای بشری همه‌ مخلوقات از قبیل خیر و شر را به محو شدن از روی زمین برای همیشه تهدید می‌کند..

سازمان مونارک با نبردی سهمگین میان هیولایان غول‌پیکر مواجه می‌شود، از جمله گودزیلای قدرتمند که با ماترا، رودان و دشمن نهایی‌اش شاه گیدورای سه‌سر دست و پنجه نرم می‌کند...

براندون یک بازیکن معروف فوتبال آمریکایی، در یکی از مسابقات به شدت مصدوم می شود, و مجبور به خانه نشینی می گردد. براندون تصمیم می گیرد که در بنگاه شرط بندی مشغول به کار شود. از آنجا که او خود یک ورزشکار تمام عیار بوده , بیشتر پیش بینی هایش درست از آب در می آید .تا جایی که نظر والتر (آل پاچینو) رئیس یکی از بزرگترین بنگاههای شرط بندی را در نیویورک به خود جلب میکند, و آینده جدیدی را رو در روی خود می بیند…

این فیلم درباره یک وقایع نگاری طولانی مدت ده ساله برای پیدا کردن و شکار رهبر گروهی تروریستی القاعده، اسامه بن لادن بعد از حملات سپتامبر 2001، و مرگ او به دستان نیروی دریایی امریکا در می سال 2011 می باشد...

نظامی نابینا، «سرهنگ دوم بازنشسته فرانک اسلید» (پاچینو) راه و رسم لذت بردن از زندگی را به یک دانش آموز دبیرستانی «چارلی سیمز» (اودانل) می آموزد.

در نیوجرسی. پسر دوازده ساله ای به نام «جاش باسکین» (ماسکو)، در یک کارناوال, در یک ماشین جادویی , آرزو می کند که بزرگ شود. پس از شبی طوفانی، «جاش» بیدار می شود و خود را یک مرد سی و پنج ساله (هنکس) می یابد.

سوفی در مورد لحظات شاد مشترک و اتفاقات رنجش آور تعطیلاتی که بیست سال قبل با پدرش گذرانده بود، فکر می کند.