کمدی

داستان یک مرد جوان بیکار ساکن شهری کوچک که تمام شانس‎هایش را امتحان می‎کند تا کسب و کار خود را در زمینه‎ ی پوشاک آغاز ‎کند.

یک نمایش نامه نویس معروف مجبور می شود به انتخاب هایی که در گذشته انجام داده است نگاهی دوباره بیندازد. این اتفاق زندگی او را دگرگون می کند.

ترتیب آزادی 48 ساعته ی خلافکار سیاه پوست، «رجی هامند» (مورفی) داده می شود تا برای دستگیری دو تن از اعضای فراری گروهش به کارآگاه پلیس، «جک کیتس» (نولتی) کمک کند...

"بنجی استون" نویسنده ای در یک برنامه محبوب تلویزیونی در دهه 50 است. "آلان سوان" بازیگری دائم الخمر مهمان این هفته برنامه است. وقتی نویسنده اصلی برنامه تصمیم می گیرد "سوان" را از برنامه خارج کند، "بنجی" تصمیم می گیرد قهرمان دوران کودکی اش را نجات دهد و...

فرزند یک مرد ثروتمند باور دارد که میتواند بهترین کونگ‌فو کار کانتون باشد. اما متاسفانه پدرش فکر میکند این رشته ورزشی خطرناک است و ممکن است فرزندش آسیب ببیند، بنابراین دست به هرکاری میزند تا مانع ادامه راه او شود...

"اندی بیتز" فیلمسازی موفق اقدام به برگزاری فستیوالی به افتخار کارهایش می کند.در طول تعطیلات آخر هفته او به زندگی و عشق گذشته خود رجوع می کند و...

"فیلیپ" هنگام تولد اولین فرزندش یک دوربین فیلمبرداری 8 میلیمتری خریداری می کند.چون این اولین دوربین در شهر است رئیس حزب محلی به او لقب عکاس رسمی شهر را می دهد.وقتی او به جشنواره فیلم منطقه فرستاده می شود آینده ای روشن برایش آشکار می شود...

یک قصاب جوان سر گرم ، که همچنین مربی کونگ فو است ، با یک معبد شائولین رقیب درگیر می شود.

آمیتا پاچان 102 ساله می خواهد رکورد پیرترین مرد زنده دنیا را ازآن کند که در این فیلم، در انحصار یک مرد چینی می باشد.

داستانی در مورد چند کودک و نوجوان که در زندگی دچار مشکلات زیادی هستند و معلمی سعی دارد راه روش درست زندگی را به آن ها آموزش دهد.

دو برادر به نام‌های آندره و خوانوز به دور از یکدیگر زندگی می‌کنند. زمانی که برادر بزرگتر در اثر سکته فلج می‌شود برادر کوچکتر تصمیم به مراقبت از او می‌گیرد.

رابطه دوستی دو دختر که از زمان بچگی بهترین دوست های یکدیگر بوده اند، زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که یکی از آنها تشکیل خانواده می دهد و دیگری دچار بیماری می شود.

در اوایل قرن نوزدهم یک پلیس محلی باید یک برده کولی را به اربابش برگرداند.

داستان فیلم در دهه 1970، 80 اتفاق می افتد و در مورد یک امپراطوری رسانه ای است که در آن زمان به وجود آمده بود.

"پارتیک" بچه ای سر راهی در سال 1970 بزرگ شده و شهر خود در ایرلند را ترک می کند. او تلاش می کند تا مادر خود را پیدا کند. او عضو یک گروه موسیقی راک شده و عاشق رهبر گروه می شود...

"گیب" یازده ساله وقتی در کلاس کاراته با دوست دوران مهدکودک خود "رزماری" یازده ساله برخورد می کند اولین عشقش را تجربه می کند.او که با احساس جدید خود و طلاق پدر و مادرش گیج شده است احساس خوشایند و ناشناخته ای را تجربه می کند و...

بری اُزبورن، ترانس سکشوالی است که در آستانه عمل جراحی برای تغییر کامل جنسیت خویش قرار دارد. او که از مدت ها قبل برای انجام این عمل پس انداز کرده، ناگهان تلفنی از سوی پسری به نام توبی دریافت می کند که ادعا می کند ثمره تنها رابطه جنسی اش- زمانی که مذکر بوده- است. توبی در زندان است و یک نفر بایستی او را با دادن وجه الضمان آزاد کند. همزمان روانکاو بری نیز به او می گوید قبل از رویارویی با گذشته اش نمی تواند او را عمل کند. بری ناچار بر خلاف میل خود به نیویورک می رود و با دادن پولی که برای عمل جراحی خود پس انداز کرده بود، توبی را آزاد می کند. نقشه بری سپردن توبی به پدرخوانده اش است، اما در مواجهه با وی کار توبی و او به خشونت کشیده می شود. بری و توبی ناچار با همدیگر همسفر می شوند...

داستان یک پسر و یک دختر در بدترین تیم فوتبال بریتانیا. "تو نمیتونی انتخاب کنی که عاشق کی میشی".