این سریال تصویری طنز آمیز از زندگی آمریکایی است که توسط خانواده سیمپسون متشکل از هومر، مارج، بارت، لیزا و مگی تجسم شده است. این فیلم که در شهر خیالی اسپرینگفیلد می گذرد، جامعه، فرهنگ غرب، تلویزیون و شرایط انسانی را به تصویر می کشد.

هیکاپ و دوستانش افسانه نهفته در پس کتاب اژدها ها را تعریف می کنند، همچنین اسرار آموزش خودی را در مورد اژدهایان جدید و هرگز دیده نشده فاش می کنند. در مجموع چهارده اژدها وجود دارد که هر کدام به هفت طبقه تقسیم شده اند...

«هومر» کچل، چاق و اندکی احمق و در عین حال به شدت دوستدار خانواده، همسرش «مارج» که به شدت نگران دور هم نگه داشتن اعضای خانواده است، پسرشان «بارت» که اگر عقل اش به کاری قد ندهد از انجام آن خودداری می کند، دخترشان «لیزا» که روشنفکری عاشق نواختن ساکسیفون است و فرزند کوچک شان «مگی» خانواده سیمپسون را تشکیل می دهند. این خانواده که در شهر کوچک اسپرینگ فیلد زندگی می کنند، دچار دردسری بزرگ می شود. ماجرا با نجات خوک فراری کوچکی توسط هومر از قصابی شدن آغاز می شود. هومر خوک را به خانه آورده و ...

سی سال پس از پایان برنامه تلویزیونی محبوبشان، چیپ و دیل سنجاب ها زندگی بسیار متفاوتی دارند. هنگامی که یکی از بازیگران سریال اصلی به طور مرموزی ناپدید می شود، این زوج باید دوباره متحد شوند تا دوست خود را نجات دهند.

هالووین فرا رسیده است و میکی داستانی در مورد دو جادوگر در حال آموزش به نام‌های مینی شگفت‌انگیز و دیزی دوزی را برای پلوتو تعریف میکند. مینی و دیزی برای فارغ‌التحصیلی از آکادمی جادوگران باید چهار آزمون را پشت سر بگذارند.

“للا” و یک گروه از فمنیست های حامی محیط زیست تلاش میکنند تا یک سیارک را نجات دهند و جلوی نابودی ستاره ی کوتوله بنفش را بگیرند. در همین حین “فرای” به یک انجمن سری میپیوندد تا جلوی یک نیروی تاریک را بگیرند که میخواهد جهان هستی را به قبرستان تبدیل کند…

وقتی عمه بزرگش از دنیا می رود؛ مجری مشهور برنامه های ترسناک "الویرا" به شهر فالول می رود تا ارثیه خود از یک خانه جن زده با تصاحب کند اما وقتی مردم محلی او را می بینند همه چیز به هم می ریزد و...

گروه Planet Express در حالیکه به دنبال سوخت میگردند، با دنیایی زیرزمینی مواجه میشوند که ساکنانش شوالیه ها و موجودات قرون وسطی میباشند…

سیاره اکسپرس با یک دشمن جدید مواجه می شود و بندر به دست خلافکاران می افتد و باید تن به خواسته های آن ها بدهد...

سن فرانسیسکو. «جو کلى» ( لمون ) با «کرستن آرنسن» ( رمیک ) آشنا می‏شود و خیلى زود با او ازدواج می‏کند. « جو » عادت به نوش‏خوارى دارد و ظرف چند ماه « کرستن » را نیز معتاد به الکل می‏کند...