پس از از دست دادن خانواده، مردی اقدام به خودکشی می کند تا پس از بیدار شدن متوجه شود که می تواند افرادی را که در شرف مرگ هستند شناسایی کند.

«ند راسین» (ویلیام هرت)، وکیل فلوریدایی درگیر رابطهٔ پرشوری با «متی واکر» (کاتلین ترنر)، همسر تاجر ثروتمند و مشکوکی به نام «ادموند و اکر» (ریچارد کرنا) می‌شود و آن دو به اتفاق نقشهٔ قتل او رامی کشند.

در لندن، یکی از میلیونرهای معاملات املاکی،‌ تلاش می کند توجه چند نفر از سرمایه داران شهر (باتلر و البا) را جلب کند،‌ اما او نقشه های پیچیده تری دارد. او برنامه ریزی کرده تا خودش و یکی از همکارانش (ویلکینسون) یکشبه پولدار شوند.

دهه 1960، لیورپول. جاد کارگر بندر به قصد یافتن پدر گمشده اش راهی نیویورک می شود. دست تصادف دختری ‏زیبا به نام لوسی سر راه وی قرار می دهد و این دو نفر دلباخته یکدیگر می شوند. لوسی از فعالان جنبش صلح خواهی ‏است و جاد نیز کم کم جذب ایده های وی می شود. این زوج خیلی زود تحت تاثیر دکتر رابرت و آقای کیت در کوچه ‏های گرینویچ ویلیج پرچم عصیان برافراشته و دامنه اعتراضات مدنی ر تا دیترویت گسترش می دهند. اما احضار ‏مکس-برادر جاد- به سربازی و اعزام او به ویتنام باعث می شود تا این زوج با واقعیت های زمینی تر، خشن تر و تلخ ‏تری آشنا شده، مبارزه برای خاتمه دادن جنگ ویتنام را آغاز کنند...‏