در دوران جنگ جهانی دوم، "کاجی" مردی صلح طلب به همراه همسر خود "میچیکو" به دهکده ای کوچک سفر می کند تا به عنوان ناظر در معدن آهن آنجا کار کند و بدین ترتیب به ارتش اعزام نشود. وقتی پلیس ارتش ششصد اسیر چینی را برای کار به معدن اعزام می کند "کنجی" با رهبر آنها صحبت می کند تا خوشان را کنترل کنند. اما روشهای او سیستم فاسد آنجا را ناراحت می کند و...

سامورایی سالخورده تسوگومو به خانه سامورایی سایتو (مشاور معاون ارشد قصر) می رسد و از او می خواهد که یک خودکشی آیینی در ملک انجام دهد، که سایتو فکر می کند نقشه ای برای به دست آوردن ترحم و شغل است. سایتو به تسوگومو از سامورایی دیگری به نام موتومه چیجیوا می گوید که به عنوان یک حیله تهدید به خودکشی کرده بود، اما مجبور شد این کار را انجام دهد. وقتی تسوگومو فاش می کند که چیجیوا داماد او بوده است، این افشاگری باعث درگیری شدیدی می شود.

مادر تنها وارث یک لرد فئودال ربوده می شود.همسر به همراه پدر سامورائی اش باید تصمیم بگیرند که آیا می تواند این تصمیم ظالمانه را بپذیرد یا باید زندگی شان را برای پس گیری او به خطر بیاندازند...

ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پایان جنگ‏هاى داخلى بسیارى از سامورایى‏ها بى‏كار شده‏اند. سامورایى جوانى ( ایواشیتا ) به امید لطف، سراغ طایفه‏ى آیى مى‏ رود و وانمود مى ‏كند كه قصد هاراكیرى دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به این اقدام مى‏ كنند. پس از آن پدرخوانده ‏ى سامورایى ( ناكادایى ) كه دخترش را نیز به همسرى او در آورده، براى انتقام وارد عمل مى‏ شود.